×
زيارت مسجد نبوي صلي الله عليه وآله و سلم قبل از حج يا بعد از حج سنت است به دليل حديثي كه أبو هريرة رضي الله عنه در صحيحين روايت مي كند كه پيامبر صلي الله عليه وآله سلم فرمودند :صلاة في مسجدي هذا خيرُ من ألف صلاة فيما سواه إلاالمسجدالحرام - "يك نماز در اين مسجد من بهتر از هزار نماز در غير آن است به جز مسجد الحرام"

    آداب زیارت مسجد نبوی

    عبدالله حیدری

    بسم الله الرحمن الرحیم

    فهرست مطالب

    زيارت مسجد نبوى: 3

    آداب زيارت مسجد: 4

    آداب سلام به حضرتش: 4

    زيارت زنان: 5

    بعضي بدعتها: 7

    طلب شفاعت: 8

    كدام حيات؟. 9

    از آداب قرآني: 10

    تمسك به سنت: 10

    روايت امام زين العابدينt: 11

    باز هم بدعت: 12

    سلام از راه دور: 12

    نسخه امام مالك/: 13

    حكم زيارت: 13

    شخصيتپرستي: 14

    روايات جعلي: 15

    رأي محققين: 15

    زيارت مسجد نبوى:

    زيارت مسجد نبويص قبل از حج يا بعد از حج سنت است به دليل حديثي كه أبوهريرهt در صحيحين روايت مي‌كند كه پيامبرص فرمودند: «صَلاةٌ فِي مَسْجِدِي هَذَا خَيرُ مِنْ أَلْفِ صَلاةٍ، فِيمَا سِوَاهُ إِلا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ». «يك نماز در اين مسجد من بهتر از هزار نماز در غير آن است به جز مسجد الحرام».

    و از ابن عمرب روايت است كه پيامبرص فرمودند: «صَلاةٌ فِي مَسْجِدِي هَذَا أَفْضَلُ مِنْ أَلْفِ صَلاةٍ، فِيمَا سِوَاهُ إِلا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ»[1]. «يك نماز در اين مسجد من بهتر از هزار نماز در غير آن است به جز مسجد الحرام».

    و از عبدالله بن زبيرب روايت است كه رسول اللهص فرمودند: «صَلاَةٌ فِى مَسْجِدِى هَذَا خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ صَلاَةٍ فِيمَا سِوَاهُ إِلاَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ وَصَلاَةٌ فِى الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أفضل مِنْ مِائَةِ صَلاَةٍ فِى مَسْجِدِى هذا»[2].

    «يك نماز در اين مسجد من بهتر از هزار نماز در غير آن است بجز مسجد الحرام و نماز در مسجد الحرام بهتراز صد نماز در اين مسجد من است».

    و از جابرt روايت است كه رسول الله ص فرمودند:

    «صَلاَةٌ فِى مَسْجِدِى هَذَا خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ صَلاَةٍ فِيمَا سِوَاهُ إِلاَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ وَصَلاَةٌ فِى الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أفضل مِنْ مِائَةِ صَلاَةٍ فِيمَا سِوَاهُ»[3].

    «يك نماز در اين مسجد من بهتر از هزار نماز در غير آن است به جز مسجد الحرام و يك نماز در مسجدالحرام بهتر از صدهزار نماز در غير آن است».

    أحاديثي كه در اين معني آمده بسيار است.

    آداب زيارت مسجد:

    هرگاه زائر به مسجد رسيد و خواست داخل شود مستحب است كه پاي راست خودش را جلو بگذارد و بگويد:

    «بسم الله وَالصَّلاَةُ وَالسَّلاَمُ على رسول الله أَعُوذُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ وَبِوَجْهِهِ الْكَرِيمِ وَسُلْطَانِهِ الْقَدِيمِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ اللَّهُمَّ افْتَحْ لِي أَبْوَابَ رَحْمَتِكَ». (يا مختصر بگويد: «بسم الله وَالصَّلاَةُ وَالسَّلاَمُ على رسول الله اللَّهُمَّ افْتَحْ لِي أَبْوَابَ رَحْمَتِكَ» اين همان دعايي است كه در هنگام ورود به هر مسجدي خوانده مي‌شود بنابراين مسجد حضرتشص دعاي مخصوص ندارد، آنگاه دو ركعت نماز مي‌گذارد، و سپس دعا مي‌كند وهر چه خواست از خير دنيا و آخرت از خدا مي‌طلبد، اگر اين دوركعت را در روضه شريفه بخواند بهتر است، زيرا رسول خداص فرمودند: «مَا بَيْنَ بَيْتِى وَمِنْبَرِى رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ». «بين خانه و منبر من باغي از باغهاي بهشت است».

    آداب سلام به حضرتش:

    آنگاه پس از نماز و دعا قبر پيامبرص و قبر دو يار با وفايش ابوبكر و عمرب را زيارت مي‌كند به اين ترتيب كه مقابل قبر حضرتص با ادب مي‌ايستد و با صداي آهسته سلام مي‌كند: «السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ» چنانكه در سنن أبوداود با سند حسن از أبو هريرةt روايت است كه رسول اللهص فرمودند: «مَا مِنْ أَحَدٍ يُسَلِّمُ عَلَيَّ إِلاَّ رَدَّ اللَّهُ إِلَيَّ رُوحِي حَتَّى أَرُدَّ عَلَيْهِ السَّلامَ». «هيچ كسي نيست كه بر من سلام بفرستد مگر اينكه خداوند روح مرا به من باز مي‌گرداند تا اينكه سلام او را جواب دهم».

    اگر زائر در سلامش بگويد: «السلام عليك يا نبي الله، السلام عليك يا خيرة الله من خلقه،السلام عليك يا سيد الـمرسلين وامام الـمتقين, أشهد انك قد بلغت الرسالة وأديت الأمانة ونصحت الأمة وجاهدت في الله حق جهادة» اشكالي ندارد، زيرا همه اينها از صفات حضرتشص است. سپس به حضرتش درود مي‌فرستد و دعا مي‌كند، اينكه يكجا درود و سلام مي‌خوانيم چون در شريعت ثابت شده چنانكه خداوند متعال مي‌فرمايد: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ صَلُّواْ عَلَيۡهِ وَسَلِّمُواْ تَسۡلِيمًا﴾ [الأحزاب: 56]. «اي مؤمنان شما نيز به پيامبر درود بفرستيد و چنانكه بايد سلام گوئيد».

    سپس به ابوبكر و عمرب سلام مي‌كند و برايشان دعا نموده و از خداوند طلب رضايت و خوشنودي مي‌نمايد.

    حضرت ابن عمرب هنگامي كه بر پيامبرص و دو يارشان سلام مي‌كرد مي‌فرمود: «السلام عليك يا رسول الله،السلام عليك يا أبابكر والسلام عليك يا أبتاه». بيشتر از اين چيزي نمي‌گفت و به راهش مي‌رفت.

    زيارت زنان:

    اين زيارت فقط براي مردان جايز است، براي زنان زيارت هيچگونه قبري جايز نيست، چنانكه از پيامبرص ثابت شده كه فرمودند: «لَعَنَ اللَّهُ زَوَّارَاتِ الْقُبُورِ مِنَ النَّساء وَالْمُتَّخِذِينَ عَلَيْهَا الْمَسَاجِدَ وَالسُّرُجَ». «خداوند لعنت كند زناني را كه بسيار زيارت قبر مي‌كنند - احاديث ديگري زنان را زيارت قبر منع گرديده‌اند- كساني كه بر قبر‌ها سازند و چراغ روشن مي‌كنند». و اما به قصد نماز خواندن در مسجد پيامبرص و دعا كردن در آن و ديگر اعمالي كه در ساير مساجد مشروع است، به مدينه رفتن براي همه جايز است،چنانكه در احاديث قبل ذكر شد . همچنين سنت است كه زائر نماز‌هاي پنجگانه را در مسجد پيامبرص بخواند،و اينكه فرصت را غنيمت بشمارد و به سبب پاداش عظيمي كه دارد در آن ذكر و دعا ونماز‌هاي نفلي به كثرت بخواند.

    همچنين مستحب است كه در روضه شريفه نماز نفل زياد بخوانيد، بدليل حديث صحيحي كه در فضيلت آن ذكر شد. «مَا بَيْنَ بَيْتِى وَمِنْبَرِى رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ». فضيلت صف اول:

    و أما نماز‌هاي فرض را چه زائر و چه غير زائر همه بايد بكوشند كه حتي الامكان در صف‌هاي اول بخوانند حتي اگر در بخشهاي اضافه شده به مسجد در جهت قبله‌اش باشد زيرا احاديث صحيح زيادي آمده كه به صف اول ترغيب وتشويق نموده است . مثل اين فرموده رسول اللهص: «لَوْ يَعْلَمِ النَّاسُ مَا فِي النِّدَاءِ وَالصَّفِّ الأَوَّلِ ثُمَّ لَمْ يَجِدُوا إِلاَّ أَنْ يَسْتَهِمُوا عَلَيْهِ لاسْتَهَمُوا». [متفق عليه] «اگر مردم بدانند كه اذان دادن وصف اول چقدر ثواب دارد و ببننند كه جز با قرعه كشي بدست نمي‌آيد حتما قرعه كشي خواهند كرد». و اين فرموده رسول اكرمص كه به أصحاب‌شان فرمودند: «تَقَدَّمُوا فَأْتَمُّوا بِي وَلْيَأْتَمَّ بِكُمْ مَنْ بَعْدَكُمْ وَلَا يَزَالُ قَوْمٌ يَتَأَخَّرُونَ حَتَّى يُؤَخِّرَهُمْ اللَّهُ». [صحيح مسلم]. «جلو بياييد، و به من اقتداء كنيد و كساني كه بعد از شما هستند به شما اقتدا كنند - يعني صفهايشان متصل به شما باشد - انسان همچنان خود را ازنماز عقب مي‌كشد تا آنكه خداوند او را عقب مي‌اندازد»

    و أبوداود از -ام المؤمنين- عايشةل به سند حسن روايت مي‌كند كه پيامبرص فرمودند: «لايزال الرجل يتأخر عن الصف الـمقدم حتى يؤخره الله في النار». «شخص همچنان از صف جلو خود را عقب مي‌‌كشد تا اينكه خداوند او را به جهنم مي‌كشاند».

    همچنين از حضرتشص ثابت شده است كه به اصحابشان فرمودند: «أَلاَ تَصُفُّونَ كَمَا تَصُفُّ الْمَلاَئِكَةُ عِنْدَ رَبِّهَا. فَقُلْنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ وَكَيْفَ تَصُفُّ الْمَلاَئِكَةُ عِنْدَ رَبِّهَا قَالَ: يُتِمُّونَ الصُّفُوفَ الأُوَلَ وَيَتَرَاصُّونَ فِى الصَّفِّ». «آيا مانند فرشتگان كه در حضور پروردگارشان صف مي‌بندند، صف نمي‌بنديد؟ گفتند: أي رسول خدا! مگرفرشتگان كه در حضور پروردگارشان چگونه صف مي‌بندند، فرمودند: صف‌هاي جلو را پر مي‌كنند و در صف، راست ونزديك به هم مي‌ايستند».

    احاديث در اين باب بسيار است، اين فضيليت(صف اول) شامل همه مساجد مي‌شود كما اينكه شامل بخشهاي اضافه شده به مسجد النبي نيز مي‌شود.

    كدام أفضل است؟:

    همچنين از رسول خداص ثابت شده كه ايشان اصحابشان را ترغيب مي‌كردند كه به سمت راست صف بايستند. و مشخص است كه در مسجد قديم سمت راست صف خارج از روضه شريفه است، پس معلوم مي‌شود كه اهميت دادن به صف‌هاي جلو وسمت راست مقدم است بر اهميت روضه شريفه و اينكه محافظت براين دو، أولي و أفضل از محافظت بر نماز در روضه شريفه است، براي كسي كه در احاديث وارده در اين باب دقت كرده باشد مسئله واضح و روشن است البته توفيق از جانب خدا است.

    بعضي بدعت‌ها:

    بوسيدن: براي هيچكس جايز نيست كه به حجره شريفه دست بكشد يا آنرا ببوسد يا اينكه به دور آن طواف كند، زيرا اين امور از سلف صالح نقل نشده بلكه انجام چنين اعمالي بدعت ناپسنديده است، و براي هيچكس جايز نيست كه از رسول خداص بخواهد كه حاجتش را بر آورده يا مشكلش را حل كند يا مريضش را شفا بخشد و از اين قبيل أمور, زيرا همه اينگونه مسائل جز خداوند توانا و بي‌نياز از هيچ كسي خواسته نمي‌شود، و خواستن و طلب كردن چنين أموري از مردگان شرك و پرستش غير خدا بشمار مي‌آيد.

    دين اسلام بردو اصل استوار است، اول اينكه جز خداي يگانه هيچ‌کس يا چيزي پرستيده نشود، دوم اينكه اين پرستش جز به طريقه‌اي كه پيامبرص مشروع فرموده انجام گيرد.

    و اين همان معناي لا اله الا الله محمد رسول الله است.

    طلب شفاعت:

    كما اينكه جايز نيست كه كسي از پيامبرص طلب شفاعت كند زيرا شفاعت ملك خدا و در اختيار اوست و از غير او نمي‌توان آنرا طلب كرد، چنانكه خداوند متعال مي‌فرمايد: ﴿قُل لِّلَّهِ ٱلشَّفَٰعَةُ جَمِيعٗا﴾ [الزمر: 44]. «بگو تمام شفاعتها خاص خداست». بله مي‌توانيد بگوئيد: خدايا! پيامبرت را شفيع من بگردان، خدايا! فرشتگانت را شفيع من بگردان، و بنددگان مؤمنت را شفيع من بگردان، خدايا فرزندانم را شفيع من بگردان. (در اينجا لفظ «أفْراط» آمده كه منظور بچه‌هاي كم سني است كه در خورد سالي وفات مي‌كنند.)

    و از اين قبيل جملات و اما مردگان، هيچ چيزي از آنان خواسته نمي‌شود، نه شفاعت و نه غير آن، چه پيامبران باشند و چه غير پيامبران، زيرا اين عمل جايز نيست، و مرده تمام اعمالش قطع مي‌شود مگر چيزي كه شارع استثناء فرموده است. و در صحيح مسلم از أبوهريرةt روايت شده كه رسول اللهص فرمودند: «إذَا مَاتَ ابْنُ آدَمَ انْقَطَعَ عَنْهُ عَمَلُهُ إلَّا مِنْ ثَلَاثٍ: صَدَقَةٍ جَارِيَةٍ، أَوْ عِلْمٍ يُنْتَفَعُ بِهِ، أَوْ وَلَدٍ صَالِحٍ يَدْعُو لَهُ». «هرگاه انسان بميرد عملش منقطع مي‌شود مگر سه چيز : صدقه جاريه، يا علمي كه از آن سود برده شود، يا فرزند نيكي كه برايش دعا نمايد». اينكه از پيامبرص قبل از وفات و در روز قيامت طلب شفاعت جايز است زيرا كه ايشان توانايي آنرا دارند و مي‌توانند از پروردگارشان براي طالب آن بخواهند، در دنيا كه معلوم است و اين خاص به ايشان نيست بلكه عام است هم براي ايشان هم براي ديگران، بنابراين بنده مسلمان جايز است كه به برادر مسلمانش بگويد براي من نزد پروردگارم شفاعت كن يعني برايم دعا كن، و كس كه چنين چيزي از او خواسته شده اگر خواسته او مباح باشد جايز است كه از خدا بخواهد و براي او نزد خداوند شفاعت يا سفارش كند.

    اما در روز قيامت هيچ كس بدون اجازه خداوند متعال نمي‌تواند شفاعت كند چنانكه خداوند مي‌فرمايد: ﴿مَن ذَا ٱلَّذِي يَشۡفَعُ عِندَهُۥٓ إِلَّا بِإِذۡنِه﴾ [البقرة: 255].

    «كيست كه شفاعت كند در نزد او مگر با اجازه او».

    و اما حالت مرده، حالت خاصي است و جايز نيست كه اين حالت را به قبل از مردن ويا پس از برانگيخة شدن در روز قيامت قياس كنيم، زيرا أعمال انسان پس از مردن قطع مي‌شود او فقط در گرو اعمالي است كه انجام داده مگر آنچه كه شريعت استثناء كرده است، و طلب شفاعت از مردگان از اعمالي نيست كه شريعت آنرا استثناء كرده باشد.

    كدام حيات؟

    شكي نيست كه پيامبرص پس از وفاتشان به حيات برزخي زنده هستند كه از حيات شهداء كامل‌تر است ولي مانند حيات بيش از موت يا حيات روز قيامت ايشان نيست بلكه زندگي‌اي است كه كيفيت و چگونگي آنرا غير از خداوند متعال هيچگس نمي‌داند، لذا فرموده حضرتشص در حديث شريف گذشت: «مَا مِنْ أَحَدٍ يُسَلِّمُ عَلَيَّ إِلاَّ رَدَّ اللَّهُ إِلَيَّ رُوحِي حَتَّى أَرُدَّ عَلَيْهِ السَّلامَ». اين دليل آشكار است كه ايشان مرده‌اند و روح از بدنشان جدا شده است، اما هنگام سلام روحشان باز گردانيده مي‌شود، نصوصي كه از قرآن و سنت بر موت ايشان دلالت دارد روشن است و اين امر در بين علماء محل اتفاق است، اما اين امر مانع از حيات برزخي ايشان نيست كما اينكه موت شهداء مانع حيات برزخي آنان نيست كه خداوند مي‌فرمايد: ﴿وَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ أَمۡوَٰتَۢاۚ بَلۡ أَحۡيَآءٌ عِندَ رَبِّهِمۡ يُرۡزَقُونَ ١٦٩﴾ [آل‌عمران: 169].

    «كساني را كه در راه خدا كشته شده‌اند مرده مپندار بلكه آنان زنده‌اند نزد پروردگارشان روزي داده مي‌شوند».

    در اين مسئله سخن بطول انجاميد و چنين چيزي لازم بود، چون بسيارند كساني كه در اين باب اشتباه مي‌كنند و به جاي آنكه خدا را بخوانند مردم را به شرك و پرستش مردگان دعوت مي‌كنند. براي خودمان و براي ساير مسلمين از خدا مي‌خوهيم كه از آنچه با شريعتش مخالف است ما را سلامت و محفوظ بدارد . و خدا داناتر است.

    از آداب قرآني:

    و أما آنچه كه بعضي زائران انجام مي‌دهند كه در كنار قبر حضرتشص صدايشان را بلند مي‌كنند يا خيلي زياد در آنجا مي‌ايستند اين اعمال جايز نسيت، زيرا خداوند متعال امت را از اينكه صدايشان را بالاتر از صداي پيامبرص بلند كنند و از اينكه با ايشان مانند يكديگر با صداي بلند صحبت كنند، منع فرموده و آنها را ترغيب نموده كه در نزد ايشان آوازشان را آهسته كنند مي‌فرمايد: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَرۡفَعُوٓاْ أَصۡوَٰتَكُمۡ فَوۡقَ صَوۡتِ ٱلنَّبِيِّ وَلَا تَجۡهَرُواْ لَهُۥ بِٱلۡقَوۡلِ كَجَهۡرِ بَعۡضِكُمۡ لِبَعۡضٍ أَن تَحۡبَطَ أَعۡمَٰلُكُمۡ وَأَنتُمۡ لَا تَشۡعُرُونَ ٢ إِنَّ ٱلَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصۡوَٰتَهُمۡ عِندَ رَسُولِ ٱللَّهِ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ ٱمۡتَحَنَ ٱللَّهُ قُلُوبَهُمۡ لِلتَّقۡوَىٰۚ لَهُم مَّغۡفِرَةٞ وَأَجۡرٌ عَظِيمٌ ٣﴾ [الحجرات: 2-3].

    «أي مؤمنان صداهايتان را از صداي پيامبر بلندتر نكنيد و درسخن گفتن با او مانند حرف زدنتان با يكديگر بلند حرف نزنيد كه مبادا اعمالتان نابود گردد و شما آگاه نشويد بيگمان كساني كه صداهايشان را نزد رسول خدا آهسته مي‌كنند اينانند كه خداوند دل‌هايشان را براي تقوا آزموده است، براي آنان آمرزش و پاداش بزرگي است».

    و ديگر اينكه در كنار قبر حضرتشص زياد ايستادن و مكرر سلام كردن منجر به شلوغ شدن و سر و صداي زياد و آواز‌هاي بلند در كنار قبر شريف ايشانص مي‌گردد و اين امر با آنچه خداوند در آيات مذكوره براي مسلمين مشروع قرار داده مخالف است، و احترام حضرتش همچنانكه در حال حيات واجب است پس از وفات نيز واجب است،بنابر اين براي بنده مسلمان شايسته نيست كه در كنار قبر ايشان عملي انجام دهد كه مخالف آداب شرعي باشد.

    تمسك به سنت:

    كما اينكه بعضي زائران يا حتي غير زائران براي دعا قبر حضرتش را انتخاب مي‌كنند و رو به طرف قبر مي‌ايستند و دستانشان را بلند كرده و دعا مي‌كنند. همه اين اعمال خلاف سيرت سلف صالح اعم از صحابه رسول الله و ديگر پيروان نيكوكار آنان است، بلكه اينها بدعتهايي است كه در دين ايجاد شده است. پيامبر خداص مي‌فرمايند: «عَلَيْكُمْ بِسُنَّتِي وَسُنَّةِ الْخُلَفَاءِ الرَّاشِدِينَ الـمهديين من بعدي تَمَسَّكُوا بِهَا وَعَضُّوا عَلَيْهَا بِالنَّوَاجِذِ وَإِيَّاكُمْ وَمُحْدَثَاتِ الأُمُورِ فَإِنَّ كُلَّ مُحْدَثَةٍ بِدْعَةٌ وَكُلَّ بِدْعَةٍ ضَلاَلَةٌ»[4]. «برشماست كه سنت مرا وسنت خلفاي راشدين مهدبين -رستگاران هدايت كننده- را كه پس از من هستند محكم بگيريد و با دندان نگهداريد، و مبادا به آنچه در دين ايجاد مي‌شود نزديك شويد، زيرا هر عمل نو پيدا -در دين- بدعت است و هر بدعتي گمراهي است».

    و همچنين پيامبر ص مي‌فرمايند: «مَنْ أَحْدَثَ فِى أَمْرِنَا مَا لَيْسَ مِنْهُ فَهُوَ رَدٌّ»[5].

    «كسي كه در دين ماچيزي ايجاد كند كه در آن نيست آن عمل ايجاد شده مردود است». و در روايت ديگري از مسلم آمده است كه فرمودند:

    «مَنْ عَمِلَ عَمَلًا لَيْسَ عَلَيْهِ أَمْرنَا فَهُوَ رَدٌّ». «هر كس عملي انجام دهد كه در دين ما نيست آن عملش مردود است».

    روايت امام زين العابدينt:

    باري علي ابن حسينل (امام زين العابدين كه از دانشمندترين علماي اهل بيت هستند. مترجم) شخصي را ديدند كه كنار قبر پيامبرص دعا مي‌كند او را ازاين كار منع كرد و فرمود آيا حديثي برايت بيان نكنم كه از پدرم و پدرم از جدم و جدم از رسول اللهص شنيده است كه فرمودند: «لا تَتَّخِذُوا قَبْرِي عِيدًا، وَلا بُيُوتَكُمْ قُبُورًا، فَإِنَّ تَسْلِيمَكُمْ يَبْلُغُنِي أَيْنَمَا كُنْتُمْ»[6].

    «قبر مرا جاي جشن و سرود و خانه‌هايتان را قبرستان قرار ندهيد و برمن درود و سلام بفرستيد كه سلام شما هر جاي كه باشيد به من مي‌رسد».

    باز هم بدعت:

    بعضي زائران هنگام سلام دادن بر رسول اللهص دست راست را روي دست چپ و بر سينه يا پائين‌تر مي‌گيرند طوري كه گويا به نماز ايستاده‌اند، به اين صورت ايستادن و سلام دادن درست نيست، كما اينكه در مقابل كس ديگري اعم از پادشاهان و رهبران و غيره نيز به اين شكل ايستادن درست نيست، زيرا اين شكل فروتني و خصوع و عبادت است كه جز خدا براي هيچكس ديگري جايز نيست چنانكه حافظ ابن حجر/ در فتح الباري از علماء نقل كرده است، مسئله در اينجا بسيار روشن است البته براي كسي كه دقت كند و هدفش پيروي از راه و روش سلف صالح باشد و اما كسي كه تعصب و خواهش نفس و تقليد كوركورانه بر او غالب باشد ونسبت به داعيان به سوي طريقه سلف صالح بدبين باشد كار او را به خدا مي‌سپاريم و از خداوند براي خودمان و براي او هدايت و توفيق مي‌طلبيم كه بتوانيم حق را بر هر چيز ديگري ترجيح دهيم. براستي كه آن ذات پاك بهترين سؤال شونده است.

    سلام از راه دور:

    همچنين بعضي مردم از دور رو به طرف قبر شريف مي‌ايستند و لبانشان را مي‌جنبانند گويا سلام و دعا مي‌خوانند، همه اينها از قبيل همان بدعت‌هاي گذشته است كه براي هيچ مسلماني مناسب نيست كه در دين خودش چيزهايي را پديد آورد كه خداوند آنرا مشروع قرار نداده است،شخصي كه چنين عملي انجام مي‌دهد گرچه با اخلاص واز روي محبت است اما اين كردارش به جفا و بي‌مهري نزديك‌تر است تا درستي و محبت.

    نسخه امام مالك/:

    امام مالك/ (كه تمام عمرش را در مسجد النبي به نشر علم و سنت مشغول بود تا جايي كه به امام دارالهجرة معروف است. مترجم) ازاين عمل و امثال آن باز داشته و مي‌فرمايد: «لن يصلح آخر هذه الأمة إلا ما أصلح أولها». «آخر اين امت را إصلاح نمي‌كند مگر آنچه كه اول آنرا إصلاح كرده است».

    و روشن است كه آنچه اول اين امت را إصلاح كرده حركت در مسير منهج نبويص و خلفاي راشدين و صحابه مرضيين - كساني كه خداوند از آنان اعلان رضايت وخوشنودي فرموده - و پيروان نيكوكار آنان بوده است پس آخر اين امت نيز جز با چنگ زدن به همان منهج و روش و حركت در همان مسير إصلاح نخواهد شد.

    از خداوند مي‌خواهيم كه مسلمين را به آنچه كه نجات وسعادت و عزت دنيا و آخرتشان در آن است توفيق عنايت فرمايد براستي كه او عطا كننده و نوازشگر است.

    حكم زيارت:

    چنانكه بعضي عوام پنداشته‌اند زيارت قبر پيامبرص نه واجب ونه از شروط حج است فقط براي كسي كه به مسجد پيامبر بيايد يا نزديك آن باشد زيارت قبر حضرتشص مستحب است، اما كسي كه از مدينه دورباشد جايز نيست كه فقط به قصد زيارت قبر شريف به مدينه سفر كند،بله به قصد مسجد شريف سفر كردن مسنون است، وقتي به مسجد رسيد قبر شريف حضرتص و قبر دو صحابي ايشان, أبوبكرصديق و عمر فاروقل كه در كنار حضرت دفن هستند را زيارت كند پس زيارت قبر ايشانص و قبر دو صحابي عزيزشان تابع زيارت مسجد ايشان است. زيرا در صحيحن ثابت شده كه پيامبر ص فرمودند «لاتُشدالرجال إلا إلى ثلاثة مساجد» «شدّ رحال - يعني سفر مخصوص به نيت عبادت - جايز نيست مگر به سه مسجد: مسجد الحرام، و اين مسجد من ومسجد أقصى».

    اگر شد رحال به قصد زيارت قبر خود ايشان عليه السلام با قبر غير ايشان جايز مي‌بود حتما امت را به آن راهنماي مي‌فرمود و فضيلت آنرا بيان مي‌نمود زيرا ايشان از هر كس ديگري براي امت‌شان خير خواه‌تر و به پروردگارشان داناتر بودند و خوف‌شان از خدا از همه بيشتر بود، ايشان بطور كامل و آشكار دين را بيان فرمود و رسانده‌اند، امتشان را به هر خيري راهنماي فرموده و از هر شري برحذر داشته‌اند.

    چگونه مي‌تواند چنين اعمالي درست باشد درحاليكه ايشان جز سه مسجد مشخص از هرگونه سفر مخصوص ديگري به قصد عبادت برحذر داشته‌اند و فرموده‌اند: «لا تَتَّخِذُوا قَبْرِي عِيدًا، وَلا بُيُوتَكُمْ قُبُورًا، فَإِنَّ تَسْلِيمَكُمْ يَبْلُغُنِي أَيْنَمَا كُنْتُمْ». «قبر مرا جاي جشن و شادي و خانه‌هايتان را قبرستان قرار ندهيد و بر من درود بفرستيد كه درود شما هرجايي كه باشيد به من مي‌رسد».

    شخصيت‌پرستي:

    صحبت از مشروع بودن شد رحال براي زيارت قبر حضرتشص منجر به اين مي‌شود كه قبر ايشان «عيد» (جاي شادي و خرسندي) قرارگيرد، و همان چيزي كه پيامبرص از آن ترس داشتند يعني غلو و شخصيت پرستي واقع گردد، چنانكه عملاً بسياري از مردم در آن واقع شدند چون اعتقاد داشتند كه براي زيارت قبر حضرتشص سفر مخصوص جايز است.

    و اما احاديث و رواياتي كه در اين باب مورد استدلال كساني قرار گرفته كه سفر مخصوص براي زيارت قبر حضرتشص را جايز مي‌دانستند همه احاديث ضعيف بلكه موضوعي است كه چنانكه محدثين از قبيل دارقطني، بيهقي،حافظ بن حجر وغيره، اين ضعف را بيان كرده‌اند، بنابراين درست نيست كه اين احاديث ضعيف را در مقابل احاديث صحيحي قرار دهيم كه بر حرام بودن شد رحال جز به مساجد سه‌گانه دلالت صريح و آشكار دارند.

    روايات جعلي:

    خواننده عزيز! اينك چند نمونه از احاديث جعلي و دروغين وساخته شده را در اين باب گوشزد مي‌كنيم تا اينكه فريب آنها را نخوريد و از آنها بپرهيزيد:

    اول «كسي كه حج كند و مرا زيارت نكند با من جفا كرده است». «من حج ولم يزرني فقد جفاني».

    دوم: «كسي كه پس از وفاتم مرا زيارت كند گويا در حياتم مرا زيارت كرده است» «من زارني بعد مماتي فكأنما زارني في حياتي».

    سوم: «كس كه مرا و پدرم ابراهيم را در يك سال زيارت كند نزد خدا براي او ضمانت بهشت مي‌كنم». «من زارني وزار أبي ابراهيم في عام واحد ضمنت له على الله الجنة».

    چهارم: «كسي كه قبر مرا زيارت كند شفاعت من بر او واجب مي‌گردد». «من زار قبري وجبت له شفاعتي».

    رأي محققين:

    اين روايات و امثال اينها از پيامبرص ثابت نشده است. حافظ بن حجر در تلخيص پس از آنكه اكثر اين روايات را ذكر كرده مي‌فرمايد: «طرق هذه الروايات كلها ضعيفة» «سند همه اين روايات ضعيف است».

    حافظ العُقيلي مي‌فرمايد: «لا يصلح في هذا الباب شئ» «در اين موضوع هيچ روايتي ثابت نيست».

    شيخ الإسلام ابن تيميه/ با قاطعيت مي‌فرمايد: «همه اين احاديث جعلي است». «هذه الأحاديث كلها موضوعة» وشما مي‌دانيد كه دائره علم و حفظ و آگاهي شخصيتي همچون شيخ الإسلام چقدر گسترده است.

    پايان

    و انگهي اگر چيزي در اين باره ثابت مى بود صحابه رضوان الله عليهم أجمعين پيش از بقيه مردم به آن عمل مي‌كردند و آنرا براي امت بيان مي‌نمودند، امت را به سوي آن دعوت مي‌دادند, زيرا پس از پيامبران‡ آنان بهترين و عالم‌ترين انسانها بودند و قوانين خدا و آنچه براي بندگانش مشروع قرار داده را از همه كس بهتر مي‌دانستند و از هر كس ديگري براي امت در تبليغ دين خدا خير خواه‌تر بودند، وقتي از آنها چيزي در اين باب نقل نشده خود دليل است كه اين عمل جايز نيست بر فرض اگر چيزي هم در اين زمينه آمده باشد آنرا بايد به زيارت مشروع حمل كرد كه در آن شدرحال و سفر مخصوص به قصد زيارت قبر نيست، تا اينكه بين احاديث جمع شده باشد.

    و خداوند پاك و متعال داناتر است.

    [1]- حديث در صحيح مسلم است.

    [2]- حديث در مسند احمد و صحيح ابن خزيمة و صحيح ابن حبان است.

    [3]- حديث در مسند احمد و سنن ابن ماجه است.

    [4]- روايت در أبو داود و نسائي با اسناد حسن است.

    [5]- روايت در بخاري و مسلم است.

    [6]- روايت از حافظ محمد بن عبدالواحد مقدس است كه در كتابش «المختارة» آورده است.