تخصیص ماه رجب برای روزه وعبادت
دستهبندیها
- بدعت << عقیده
- ماه رجب << مناسبتهای دورهای << فرهنگ اسلامی
منابع
Full Description
تخصیص ماه رجب برای روزه و عبادت بدعت است
و حکم عمره در این ماه و زیارت رجبیه
از کارهای بدعت در ماه رجب: تخصیص این ماه برای روزه و عبادات است، و کسانی که این تخصیص را انجام میدهند به احادیثی که بعضیها ضعیف و بسیاری هم موضوع و ساختگی هستند استدلال مینمایند که بعضی از آنها را بیان کردیم.
شیخ الإسلام ابن تیمیه میفرماید: تخصیص ماههای رجب و شعبان به روزه و یا اعتکاف از پیامبرﷺ و از صحابه و از ائمهی مسلمین نقل نشده است، بلکه آنچه ثابت و صحیح است پیامبرﷺ ماه شعبان را روزه میگرفت، و در هیچ ماه از ماههای سال به اندازة ماه شعبان روزه نمیگرفت آن هم به خاطر ماه رمضان بود.[1]
اما تخصیص ماه رجب برای روزه، تمام احادیثی که در این مورد آمدهاند ضعیف میباشند، حتی ساختگی هستند، که اهل علم بر هیچ کدام اعتماد نمیکنند، و از احادیثی که ضعیف میباشند و در مورد فضایل روایت شدهاند نیستند، بلکه اکثر آنها از احادیث ساختگی و دروغ میباشند، و بیشترین حدیثی که در این مورد روایت شده این حدیث است، هرگاه پیامبرﷺ به ماه رجب میرسید میفرمود: «اللهم بارک لنا فی رجب وشعبان وبلغنا رمضان»[2] «پروردگارا در ماه رجب و شعبان برای ماه رحمت و برکت نازل بفرما و ما را به ماه رمضان برسان».
ابن ماجه در سنن خود از ابن عباس او هم از پیامبرﷺ روایت میکند که میفرماید: «نهی عن صیام رجب»[3] پیامبرﷺ از روزة ماه رجب نهی فرموده است. که در سند آن جای بحث و نظر است.
اما این روایت صحیح است که عمر فاروق t توصیه میکرد که در ماه رجب مردم طعام و غذا بخورند و میفرمود ماه رجب را به ماه رمضان تشبیه نکنید و چیزی بخورید.
ابوبکر صدیق t وارد خانه شد، دید که خانوادهاش کوزهای را برای آب خریدهاند و خود را برای روزه آماده میکنند، گفت این چیست؟ گفتند: ماه رجب است، فرمود: آیا میخواهید آن را به رمضان تشبیه کنید؟ و آن کوزه را شکست.[4]
پس هرگاه بعضی افطار میکردند و روزه نمیگرفتند، روزة بعضی دیگر را که در رجب روزه میگرفتند مکروه نمیدانستند.
در مسند و غیر آن حدیثی از پیامبرﷺ وجود دارد که میفرماید : «أنه أمر بصوم الأشهر الحرم» پیامبرﷺ به روزة ماههای حرام دستور داده است. که ماههای حرام عبارتند از: رجب، ذوالقعده، ذوالحجه، و محرم، که فرمودة پیامبرﷺ هر چهار ماه را شامل میشود نه اینکه مخصوص ماه رجب باشد.[5]
شیخ الإسلام ابن تیمیه – رحمهالله – بیان میکند: تعظیم ماه رجب از اموری محسوب میشود که تازه و ایجاده شده میباشد و لازم است خود را از آن دور کرد، و اختصاص ماه رجب برای روزه به گفتة امام احمد و غیره مکروه میباشد.[6]
ابن رجب میگوید: در مورد فضل و بزرگی روزة ماه رجب هیچ چیزی که صحیح و درست باشد از پیامبرﷺ نیامده است، و حتی از صحابهها هم روایت نشده است، اما از ابیقلابه روایت شده که گفته است: «فی الجنة قصر لصوام رجب» در بهشت قصری برای روزهداران ماه رجب وجود دارد. بیهقی میگوید: ابوقلابه از بزرگان تابعین است، و افراد مثل او چیزی را که به او نرسیده باشد نمیگوید.[7]
و تمام روایتهایی که در مورد روزة ماههای حرام آمدهاند همگی حدیث مجیبة الباهلی از پدرش یا عمویش روایت کرده که پیامبرﷺ فرموده است: «صم من الحرم واترک»[8] از ماههای حرام روزه بگیر و افطار هم کن، سه مرتبه آن را تکرار کرد، ابوداود و ابن ماجه و غیر آنها نیز این حدیث را بیان کردهاند و ابن ماجه این را هم روایت کرده است: «صم أشهر الحرم» ماههای حرام را روزه بگیر.
بعضی از سلف صالح ماههای حرام را کلاً روزه میگرفتند، از جمله: ابن عمر، حسن بصری، ابواسحاق السبیعی.
ثوری میگوید: دوست دارم در ماههای حرام روزه بگیرم. در حدیثی آمده است که ابن ماجه از اسامهبن زید روایت میکند: که ماههای حرام را روزه میگرفت پیامبرﷺ به او گفت: «صم شوالاً» ماه شوال را روزه بگیر. روزة ماه شوال را تا وقت مرگ گرفت و روزه ماههای حرام را ترک کرد. در سند آن انقطاع وجود دارد. ابن ماجه با سندی ضعیف از ابن عباسt روایت میکند که پیامبرﷺ از روزة ماه رجب نهی کرد، قول صحیح این است که بر ابن عباس موقوف شده است، عطاء هم از پیامبرﷺ به صورت مرسل آن را روایت کرده است.[9]
عبدالرزق در کتاب خود از داودبن قیس از زیدبن أسلم روایت میکند که برای پیامبرﷺ بیان شد که طایفهای ماه رجب را روزه میگیرند، پیامبرﷺ فرمود: پس چرا از ماه شعبان غافلند؟[10]
ابن رجب دوباره میفرماید: ابن عمر و ابن عباس نظرشان بر این است که چند روزی از ماه رجب افطار شود.
انس و سعیدبن جبیر آن را مکروه میدانند.
یحیی بن سعید الأنصاری و امام احمد – رحمهالله – روزة تمام ماه رجب را مکروه میدانستند، یک یا دو روز را از آن افطار میکرند، این نظریه از ابن عمر و ابن عباس هم حکایت شده است.
امام شافعی – رحمهالله – در قول قدیم خود میفرماید: مکروه میدانم که فردی یک ماه پشت سر هم و تماماً بطور کامل مثل ماه رمضان روزه بگیرد، و به حدیث عایشه – رضیالله عنها – استدلال میکند که میفرماید: «ما رأیت رسولاللهﷺ استکمل شهراً قط إلّا رمضان».[11]
«پیامبرﷺ را ندیدهام که ماهی را بطور کامل روزه بگیرد به جز ماه رمضان»
و گفت: اختصاص روزی از روزها نیز به همین صورت است، و فرمود به این دلیل آن را مکروه میدانم تا فرد جاهل به آن تأسی نکند و گمان برد که واجب است، و اگر آن را انجام داد کار خوب و نیکویی است، و کراهیت اختصاص ماه رجب به این صورت از بین میرود که ماه دیگری را با آن روزه بگیرد، که به نظر بعضی از اصحاب ما (حنابله) روزة ماههای حرام سنت است، یا اینکه رجب و شعبان را روزه بگیرد، همچنانکه گذشت ابن عمر – رضیالله عنهما – و دیگران روزة ماههای حرام را جایز دانستهاند.
و آنچه از امام احمد به طور قطع بیان شده این است که روزة تمام ماه رجب جایز نیست مگر اینکه فرد تمام سال را روزه بگیرد.[12]
از ابن عمر – رضیالله عنهما – روایت شده است: به او اطلاع داده شد که قومی قول او را رد کردهاند که گفته است روزه ماه رجب حرام است، در جواب گفت: پس کسی که تمام سال را روزه بگیرد باید چه کار کند؟[13]
این روایت دلیل است برای اینکه روزة تمام ماه رجب درست نیست مگر اینکه تمام سال روزه گرفته شود.
یوسفبن عطیه از هشام بن حسان از ابن سیرین از عایشه – رضیالله عنها – روایت میکند که پیامبرﷺ بعد از ماه رمضان به جز ماه رجب و شعبان روزه نگرفته است[14]، و یوسف جداً ضعیف میباشد.[15]
ابن قیم جوزی در مورد روزههای پیامبرﷺ میفرماید: پیامبرﷺ پشت سر هم سه ماه رجب، شعبان و رمضان را روزه نگرفته است، همچنان که بعضی از مردم این کار را انجام میدهند، و بطور کامل ماه رجب را هم هیچ وقت روزه نگرفته است، و روزة آن را نیز مستحب ندانستهاند، بلکه ابن ماجه نهی از آن را روایت کرده است.[16]
ابوشامه میگوید: شیخ ابوالخطاب در کتاب «أداء ما وجب من وضع الوضاعین فی رجب» از مؤتمن بن احمد الساجی الحافظ روایت میکند که میگوید: شیخ و عالم خراسان[17] امام عبدالله انصاری ماه رجب روزه نمیگرفت و از آن نهی میکرد و میگفت: آنچه در مورد فضایل و بزرگی ماه رجب و روزة آن وارد شده هیچ کدام صحیح نمیباشد و پیامبرﷺ آنها را نفرموده است، بلکه مکروه بودن آن از جماعتی از صحابهها روایت شده است، از جمله ابوبکر و عمر – رضیالله عنهما – و عمر فاروق t روزهداران را دستور میداد که غذا بخورند و افطار نمایند.
فاکهی در کتاب خود به نام مکه این مطلب را روایت میکند، امام ابوعثمان سعیدبن منصور الخراسانی میگوید: سفیان از مسعر از وبره از خرشه بن الحر روایت میکند که عمر بن الخطابt آن دسته از مردانی که در ماه رجب دست از غذا میکشیدند و روزه میگرفتند دست آنها را میزد تا هنگامی که دست برای غذا دراز میکردند و افطار مینمودند، و میفرمود: این ماهی است که اهل جاهلیت آن را تعظیم میکردند[18].
در آخر میگوید اجماع بر عدالت راویان این روایت وجود دارد.
روزه سپر آتش جهنم است، انجام خوبترین کار است، عملی نیکو میباشد، البته نه به خاطر فضل روزة این ماه، گفت: اگر گفته شود آیا این انجام کار خیر نیست؟
گفته شد کار خیر آن است که از طرف پیامبرﷺ بیان و مشروع شده باشد، هر گاه دانستیم که آن کار دروغ است از مشروعیت خارج میشود، و معلوم است که تعظیم ماه رجب ضرر دارد و در زمان جاهلیت بود، همچنان که امیرالمؤمنین عمر بن خطابt کسانی را که روزه میگرفتند دستور میداد روزهاشان را افطار کنند و غذا بخورند، و مفسر و دانشمند قرآن ابن عباس روزة این ماه را مکروه میدانست.
فقیه و دانشمند قیروان، دانشمند و متخصص فروع زمان خود ابومحمد بن زید میگوید: ابن عباس روزة تمام ماه رجب را مکروه میدانست، تا جاهل فکر نکند که روزة آن واجب است.[19]
طرطوشی میگوید: روزة ماه رجب به سه صورت زیر مکروه است:
1- هر زمان مسلمانان در هر سال این ماه را به روزه اختصاص دهند، مردم عوام و کسانی که نسبت به شریعت آگاهی ندارند چنین فکر میکنند که روزة آن مثل روزه ماه رمضان واجب است.
2- یا اینکه طوری تصور شود که این روزه سنتی ثابت است و پیامبرﷺ آن را به طور ویژه قرار داده است و بسان سنتهای رواتب میباشد.
3- تصور شود که روزه در این ماه از سایر ماههای دیگر ثوابش بیشتر و زیادتر میباشد. مثل روزة روز عاشورا و یا مثل فضل نماز آخر شب است، پس از فضایل است نه از سنتها و واجبات، و اگر از فضایل بود حتماً پیامبرﷺ آن را بیان میکرد، و یا حداقل در طول عمر خود یک دفعه آن را انجام میداد مثل روزة روز عاشورا و یا مثل انجام نماز زمانی که یک سوم شب میگذشت.
پس زمانی که پیامبرﷺ آن را انجام نداده، درست نیست که آن را از فضایل قرار دهیم، و به اتفاق علما نه واجب و نه سنت میباشد، پس نمیتوانیم هیچ صورتی را بر آن قرار دهیم، پس روزة آن و دوام بر آن مکروه میباشد تا نزد عوام بعنوان واجب و یا سنت تلقی نشود. و هر گاه شخصی دوست داشت روزه بگیرد و زمینه فراهم بود بصورتی که واجب و یا سنت محسوب نشود در این صورت اشکال ندارد.[20]
آنچه از کلام علمای سلف صالح گذشت برای ما روشن کرد که ماه رجب به روزه اختصاص نیافته، و اختصاص این ماه به روزه توسط اهل جاهلیت به خاطر تعظیم آن است و تعظیم ماه رجب تشبه به اهل جاهلیت است و هر کس به قوم و ملتی تشابه پیدا کند از آن قوم محسوب میشود. تخصیص ماه رجب به روزه بدعت است چون پیامبرﷺ به آن دستور نداده و آن را عملاً انجام نداده است و خلفای راشدین، تابعین و سلف صالح آن را انجام ندادهاند، و تمام روایتهایی که در مورد روزة آن آمدهاند به اتفاق جمهور علما همگی موضوع و ساختگی هستند مگر تعداد کمی از آنها که خیلی ضعیف میباشند و برای استدلال صلاحیت ندارند.
از ابن عباس به طور صحیح روایت شده که از روزة این ماه نهی میکرد تا به عید و جشن تبدیل نشود.[21]
و همچنین در جای دیگر میفرماید: هرگز پیامبرﷺ را ندیده و از او نشنیدهایم که روزة روزی و یا روزة ماهی را بر روز و یا ماه دیگری برتری دهد به جز روز عاشورا و ماه رمضان را، پس برای اختصاص روزة ماه رجب اصل و اساسی وجود ندارد والله اعلم.
اما تخصیص ماه رجب برای انجام عمره، ابن عمر – رضیالله عنهما – از پیامبرﷺ روایت میکند که در ماه رجب عمره انجام داده اند، عایشة صدیقه – رضیالله عنها – آن را انکار و رد کرد در حالی که ابن عمر آن را شنید ولی سکوت کرد و هیچ دفاعی نکرد.[22]
عمربن خطاب t و غیر او عمره را در ماه رجب مستحب و نیکو میدانستند، و عایشه و ابن عمر هم عمره را در ماه رجب انجام میدادند.
ابن سیرین از سلف نقل میکند که عمره را در ماه رجب انجام میدادند، در واقع خوبترین و بهترین شیوة حج آن است که حج تمتع در یک سفر و عمره در سفر دیگر یعنی بطور جداگانه و در غیر ماههای حج صورت گیرد، که این کار از اتمام حج و عمره بطور جداگانه رأی جمهور صحابه مثل عمر، عثمان، علی و غیر آنها میباشد.[23]
کلام ابن رجب – رحمهالله – بر این مطلب دلالت دارد که عمره در ماه رجب مستحب است، و عمر فاروق t نیز عمره را در ماه رجب انجام داده و مستحب دانسته است، عایشه و ابن عمر – رضیالله عنهما – نیز آن را انجام دادهاند، این قول اول است.
بیهقی در سنن خود از سعیدبن مسیب روایت میکند که عایشه – رضیالله عنها – در آخر ذیالحجه از روستای جحفه[24] عمره را انجام میداد، و از مدینه در ماه رجب
عمره را انجام میداد واز ذوالحلیفه[25] لبیک و تسبیح را شروع میکرد.
قول دوم:
اختصاص ماه رجب برای انجام حج عمره اصل و اساسی ندارد، ابن العطار میگوید: آنچه از اهل مکه – خداوند شرف و بزرگی آنها را زیاد کند – به من رسیده این است که اکثر آنها به انجام عمره در ماه رجب عادات گرفتهاند، که هیچ اصل و اساسی را برای آن نمیدانم، بلکه در حدیثی از پیامبرﷺ آمده و ثابت است که میفرماید: (عمرةٌ فی رمضان تعدلُ حجةً)[26] [27] انجام یک عمره در ماه رمضان مثل انجام یک حج تمتع میباشد و به اندازة آن اجر و ثواب دارد.
شیخ محمدبن ابراهیم آل الشیخ بیان میکند که علما، اختصاص ماه رجب را برای انجام عمرههای زیاد مکروه میدانند[28].
آنچه که من آن را ترجیح میدهم – والله اعلم – اختصاص ماه رجب برای انجام عمره اصل و اساسی ندارد، چون هیچ دلیل شرعی وجود ندارد، با اینکه ثابت شده که پیامبرﷺ هیچ وقت در ماه رجب عمره را انجام نداده است.
اگر چنانچه برای تخصیص ماه رجب برای عمره فضل و اجری بود حتماً پیامبرﷺ امت خود را راهنمایی میکرد – و خود ایشان هم بر آن حریص بود – همانطور که امت خود را برای فضل عمره در ماه رمضان و امثال آن ارشاد کرده است. اما آنچه که نقل شده که عمرابن الخطاب عمره را در ماه رجب مستحب دانسته است سند صحیح آن را پیدا نکردهایم.
و اما آنچه که ابن سیرین از علمای سلف نقل میکند که آنها آن را انجام میدادند، این کار دلیل بر اختصاص ماه رجب برای عمره نمیشود، چون هدف آنها – والله اعلم – اختصاص ماه رجب برای عمره نبوده است، بلکه قصد و هدف آنها – والله اعلم – انجام حج دریک سفر و عمره در سفر دیگری بوده است، آن هم به خاطر رغبت و شوق برای اتمام حج و عمرهای است که به آن دستور داده شده اند، همانطور که ابن رجب در میان سخن خود از نقل ابن سیرین از علمای سلف آن را بیان میکند و توضیح میدهد.
و اما روایت بیهقی از عایشه – رضیالله عنها – که عمره را در ذیالحجه و رجب انجام میداد، جواب این است که: این بر عایشه موقوف میشود و کار اوست، و احتمال دارد این فعل عایشه – رضیالله عنها – جمع و توافقی باشد میان سنت بودن انجام عمره در ماههای حرام همانطور که پیامبرﷺ آن را انجام داد و میان فضل انجام حج تمتع در یک سفر و عمره در سفر دیگر بطور جداگانه، اگر در تخصیص ماه رجب برای عمره فضل و بزرگی وجود داشت و یا امتیازی بود عایشه – رضیالله عنها – آن را بیان میکرد، فضل و خیر در پیروی از پیامبرﷺ است که هیچ وقت در ماه رجب عمره را انجام نداده اند والله اعلم. ابوشامه میگوید: درست نیست که عبادات را به اوقات و زمانهایی اختصاص دهیم که شریعت آنها را تعیین نکرده است، بلکه تمام کارهای خیر و نیکو در تمام زمانها اجازه داده شدهاند، بعضی بر بعض دیگری برتری ندارند، مگر اینکه شریعت آن را برتری داده باشد و یا آن را به نوعی از عبادت اختصاص داده باشد، اگر چنین بود فقط آن عبادت با آن فضیلت اختصاص پیدا میکند نه غیر آن، مثل روزة روز عرفه و عاشورا، و نماز وسط شب، عمره در رمضان. و از زمانهایی که شریعت اعمال خیر را در آنها برتری و تفضیل داده است مثل: ده روزه اول ذیالحجه، لیلة القدر که از هزار ماه بهتر است، هر عملی در آن شب از عمل و کار در هزار ماه بهتر است که در آن لیلة القدر وجود ندارد، و خلاصه مکلفین مقام و اجازة تخصیص را ندارند بلکه این مقام و اجازه مخصوص شارع – خدا و رسولﷺ او – میباشد[29]. والله اعلم.
[1]- رواه البخاری فی صحیحه المطبوع مع فتح الباری، (4/213)، حدیث (1970)، مسلم، کتاب الصیام، حدیث (1156)، و در لفظ صحیحین این جمله: آن هم بخاطر رمضان بود، وارد نشده است.
[2]- رواه الإمام احمد فی مسنده، (1/259)، و تفصیل این حدیث گذشت.
[3]- رواه ابن ماجه فی سننه، (1/544)، حدیث شماره (1743) در سند آن داود بن عطاء المدنی وجود دارد که در تضعیف او اتفاق نظر وجود دارد. ابن جوزی میگوید: این حدیث صحیح نیست. به العلل المتناهیه، حدیث شماره: 913، و تهذیب التهذیب ترجمه ی شماره: 370 مراجعه شود.
[4]- ابن قدامه میگوید امام احمد با اسناد خود آن را از ابیبکر روایت میکند به مغنی، (3/167) و الشرح الکبیر، (2/52) مراجعه شود. بنده می گویم: اما من این روایت را در مسند امام احمد نیافته ام، اما شیخ الإسلام ابن تیمیه در مجموع الفتاوی (25/ 291) از ابی بکره روایت نموده و هم چنین در اقتضاء الصراط المستقیم (2/ 265).
[5]- به مجموع الفتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیه – رحمهالله -، (25/290-291) مراجعه شود.
[6]- به کتاب اقتضاء الصراط المستقیم، (2/624-625) مراجعه شود.
[7]- جواب این است: تمام علما مثل اسماعیل هروی، ابن تیمیه، ابن حجر عسقلانی، که سابقاً اشاره شد اتفاق نظر دارند تمام احادیثی که در مورد روزه ی ماه رجب روایت شده اند یا ضعیف و یا دروغ میباشند، والله اعلم.
[8]- رواه امام احمد فی مسنده، (5/28)، رواه ابوداود فی سننه، (2/809-810)، حدیث شماره (2428) و رواه ابن ماجه فی سننه، (1/554)، تفصیل این روایت گذشت.
[9]- رواه ابن ماجه فی سننه، (1/555)، حدیث شماره (1744)، البوصیری در زوائد ابن ماجه میگوید، رجال این سند مورد اطمینان هستند.
[10]- رواه عبدالرزق فی مصنفه، (4/292)، حدیث شماره (7858) و رواه ابن ابیشبیه فی مصنفه، (3/102)
[11]- رواه البخاری فی صحیحه المطبوع مع فتح الباری، (4/213)، حدیث شماره (1969) و مسلم، کتاب الصوم، حدیث (1156)
[12]- به کتاب المغنی، (3/167) مراجعه شود.
[13]- رواه الإمام احمد فی مسنده، (1/26) و مسلم فی صحیحه کتاب اللباس، حدیث (2069)
[14]- ابن حجر در تبیین العجب، ص (12) میگوید این حدیث دروغ است چون یوسف بن عطیه در سند آن وجود دارد و او بسیار ضعیف است.
[15]- به لطائف المعارف، ص (124-125) مراجعه شود.
[16]- به زاد المعاد، (2/64) مراجعه شود.
[17]- خراسان سرزمینی وسیع میباشد ابتدای آن عراق و آخر آن از جانب هند طخارستان، غزنه، سیستان و کرمان است که جزو آن نیستند اما اطراف حدود آن می باشند، مهمترین شهرهای آن نیشابور، هرات، مرو، بلخ، طالقان، نسا، سرخس و ابیورد است، در زمان حضرت عثمان فتح شد. به معجم البلدان، (2/350) مراجعه شود.
[18] - به مصنف ابن ابی شیبه 3/ 102 مراجعه شود. علامه البانی بعد از ذکر سند این روایت می گوید: این سند صحیح است، به إرواء الغلیل، حدیث شماره: 957 مراجعه شود.
[19]- به کتاب الباعث، ص (48-49) مراجعه شود.
[20]- به کتاب الحوادث و البدع، ص (130-131) مراجعه شود.
[21]- عبدالرزاق در کتاب خود روایت کرده، (4/292) ابن حجر میگوید: این سند صحیح است، به تبیین العجب، ص (35) مراجعه شود.
[22]- رواه البخاری، (2/199)، کتاب عمره باب 3، صحیح مسلم، کتاب حج، حدیث شماره (1255)
[23]- به کتاب لطائف المعارف، ص (125-126) مراجعه شود.
[24]- الجحفة روستای بزرگی و دارای منبر بود، در سر راه مدینه به مکه میباشد، میقات اهل مصر و شام است به شرطی که از راه مدینه نیایند، نام آن مهیعه بود به خاطر سیل آن را جحفه نامیدند، که بعداً خراب شد، به معجم البلدان، ص (2/111) مراجعه شود.
[25]- روستایی است که بین آن و مدینه شش یا هفت میل فاصله بوده، میقات اهل مدینه است، به معجم البلدان (2/295- 296) مراجعه شود، و این روایت را بیهقی در سنن خود، (4/344)، کتاب حج با سند حسن روایت نموده است، به تقریب التهذیب، (2/343) مراجعه شود.
[26]- رواه البخاری فی صحیحه المطبوع مع فتح الباری، (3/603)، حدیث شماره (1782) و مسلم فی صحیحه، کتاب حج، حدیث شماره (1256)
[27] - به مساجله ی عز بن عبدالسلام و ابن الصلاح در باره ی صلاة الرغائب ص: 56 مراجعه شود.
[28] - به مجموع فتاوی شیخ محمد بن ابراهیم آل شیخ (6/ 131) مراجعه شود.
[29] - به الباعث، ص: 48 مراجعه شود.