×
اهمیت سنت رسول گرامی اسلام- صلی الله علیه وسلم- را در تعیین احکام شرعی بیان نموده و وجوب تبعیت از آن را اثبات می‌کند. به تصریح مؤلف، هدف از نگارش این اثر، شرح ارزش والای قول، فعل و تقریر حضرت ختمی‌مرتبت- صلی الله علیه وسلم- در تشریع و توجیه احکام دینی است.

وجوب عمل به سنت رسول الله e و كفر كسيكه آنرا انكار كند

بسم الله الرحمن الرحيم

مقدمهء مترجم

إنَّ الحمد لله نحمده ونستعينه ونستغفره ونعوذ بالله من شرور أنفسنا ومن سيئات أعمالنا من يهده الله فلا مضل له ومن يضلل فلا هادى له وأشهد أن لا إله إلاَّ الله وحده لا شريك له وأشهد أنَّ محمداً عبده ورسوله صلى الله عليه وعلى آله وأصحابه ومن تبهعم بإحسان إلى يوم الدين أمابعد:

علم حديث و سنت رسـول الله e علمى است كه بوسيلهء آن أقوال و أفعال و أحوال و كردار پيغمبر شناخته مىشود .

سنت يعنى چه؟

در لغت: روش خوب و بد سنت گفته مىشود چنانكه رسول الله e فرمودند: ((من سنَّ سنة حسنة فله أجرها وأجر من عمل بها إلى يوم القيامة، ومن سنَّ سنة سيئة فعليه وزرها ووزر من عمل بها إلى يوم القيامة)) . [مسلم] .

كسيكه سنت و روش خوب بنيان نهد أجر و پاداش آن سنت و پاداش كسيكه به آن تا روز قيامت عمل كند به او مىرسد، و كسيكه سنت و روش بدى بنيان نهد گناه آن كردار و گناه كسى كه آن كار بد را انجام مىدهد تا روز قيامت به بانى آن مىرسد .

در اصطلاح محدثين: مجموعه گفتار و كردار و تأييد و وصف كيفيت خَلْقى و خُلُقى ثابت شده از پيغمبر e چه قبل از بعثت و چه بعد از آن، سنت گفته مىشود .

در اصطلاح أصوليين: قول، فعل، و تقرير يعنى أحـوال نقل شده از رسول الله e سنت نام دارد .

مثال قـول: گفتار پيامبر e در هر مناسبتى و آنچه متعلق است به شرح أحكام چنانكه فرمودند: ((إنَّما الأعمال بالنيات)) . [متفق عليه] . همانا أجر و پاداش أعمال با نيت است .

مثال أفعال و كردار: آنچه صحابه و ياران پيامبر e نقل كرده اند از أفعال و كردار او در عبادات و غيره مانند أداى نماز و بجاى آوردن حج و آداب روزه و حُكْم و قضاوت كردن در عقوبتها و مجازات إلهى .

مثال تقرير پيغمبر: اگر از صحابه فعلى صادر مىشد و پيامبر e در برابر آن سكوت مىكرد، و يا آنرا تأييد مىكرد، و يا اينكه آن كار را تعريف و تمجيد مىكرد، اين چيز تقرير نام دارد .

بحث در سنت مصطفى e أمرى بسيار با أهميت است، و سنت يكى از مصادر تشريع إسـلامى است، خصوصاً وقتى مىبينيم دشمنان إسلام براى أمت إسلامى توطئه مىكنند و مىخواهند در مورد سنت مصطفى e در دل مسلمانان شك و ترديد ايجاد نمايند، زيرا ما در عصرى هستيم كه نظام عالم مضطرب و آشفته است و از ايجاد راه حلى صلح آميز براى جهانيان عاجز مانده است .

و عقيدهء ما مسلمانان بر اين است كه هيچ راهى براى سعادت دنيوى و أخروى وجود ندارد بجز رجوع به تعاليم مبين إسـلامِ پاك از تحريف و تبديل و تغيير، چنانكه رسالت محمدى آنرا براى ما از نزد باريتعالى آورده است .

مصادر تشريع إسلامى در بين مسلمانان ظاهر و آشكار و محفوظ و معروف است .

و جاى هيچ شك و ترديدى نيست كه سنت مطهر پيامبر إسلام e دومين مصدر تشريع بعد از كتاب خدا قرآن مىباشد، زيرا غالباً قرآن شامل قواعد عامه و أحكام كلى در تشريع إسلامى است، و سنت مطهر شرح دهنده اين قواعد و كليات مىباشد .

اين براى كسى واضح و روشن مىگردد كه دسترسى به سنت مطهر رسول اكرم e را دارد و آنرا در معرض عمل قرار داده است .

در قـديم سنت مطهر از طرف فرقه هاى گمراه و ملحد مورد حمله قرار گرفته، همچنين در عصر حاضر نيز مورد هجوم بعضى از مستشرقين و خاورشناسان متعصب و مبلّغين دين يهود و نصارى و استعمار زده قرار گرفته، آنهم براى ايجاد فتنه و هدم اين ركن بزرگ و أساس إسلامى است، و متأسفانه بعضى از كسانيكه مسلمان غرب زده اند به آنان كمك كرده به سنت مطهر طعنه زده و مىزنند، از جمله اين مسلمان نمايان نويسنده اى بنام أبو ريه مىباشد كه در كتاب خود (أضواء على السنة المحمدية) كه مصادر و مراجع او بيشتر از آراء معتزله و آراء مستشرقين و از غلات فرقه هاى گمراه إسـلامى است به تشكيك در سنت مطهر رسول اكرم e مبادرت ورزيده است .

و ما به اينخاطر اين كتابچه را كه روشنگر أهميت سنت مطهر رسول اكرم e مىباشد براى فارسى زبانان جهان ترجمه كرده تا اينكه بتوانند با خواندن و مطالعه آن به أهميت سنت مطهر پـى برند، ناگفته نماند كه ايـن كتابچه كه: (وجوب العمل بسنة الرسول e وكفر من أنكرها)، (وجوب عمل به سنت رسول الله e و كفر كسيكه آنرا انكار كند) نام دارد از نوشتهء عالم و دانشمند بزرگ إسلامى علامه الشيخ عبدالعزيز بن عبدالله بن باز مفتى عام عربستان سعودى و رئيس هيئت كبار علماء و دانشمندان عربستان و رئيس دايرهء بحثهاى علمى و فتواى شرعى مىباشد .

أميدواريم توانسته باشيم بوسيلهء ترجمهء اين كتابچه خـدمتى به دين مبين إسلام كرده باشيم . قبلاً از خوانندگان محترم از اشتباهات احتمالى در ترجمه و چاپ پوزش مىطلبيم، زيرا كسى بجز أنبياء و پيامبران عليهم الصلاة والسلام معصوم نيست .

از خداوند مسئلت داريم كه آنرا خاص براى رضايت خود قرار دهد . و آخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمين .

وصلى الله وسلم وبارك على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين .

الحمد لله رب العالمين والعاقبة للمتقين والصـلاة والسلام على عبده ورسوله نبينا محمد المرسل رحمة للعالمين وحجة على العباد أجمعين وعلى آله وأصحابه الذين حملوا كتاب ربهم سبحانه وسنَّة نبيهم e إلى من بعدهم بغاية الأمانة والإتقان والحفظ التام للمعانى والألفاظy وأرضاهم وجعلنا من أتباعهم بإحسان . أما بعد:

علماى إسلام در قديم و جديد اتفاق كرده اند كه أصول و أساس معتبر در إثبات احكام شرعى و بيان حلال و حرام در درجهء أول قرآن كتاب خدا است كه: )لا يأتيه الباطل من بين يديه ولا من خلفه( . [فصلت 42] . [باطل از هيچ سو به آن راه ندارد، نه پيش از آن كتابى آمده كه آنرا باطل كند، و نه بعد از آن كتابى مىآيد كه آنرا باطل كند] .

سپس سنت رسول الله e كه از هوى و هوس صحبت نمىكند، بلكه وحى است كه خداوند بر او نازل فرموده .

سپس إجماع علماء و دانشمندان أمت إسلامى است .

وعلماء در أصول ديگر اختلاف كرده اند كه از مهمترين آنها قياس مىباشد .

و جمهور أهل علم و دانش بر اين هستند كه قياس حجت است اگر شروط معتبر آن كامل باشد .

و دليل بر اين أصول بسيار است كه شمارش نمىتوان كرد و شهرتش بيش از آن است كه ما آنرا در اينجا ذكر كنيم .

أما أصل أول: قرآن كتاب خدا است كه در بعضى از جاها اين كتاب به وجوب إتباع و پيروى و تمسك و چنگ زدن به آن، و توقف كردن در حدود قوانين إلهى دلالت مىكند .

خداوند متعال مىفرمايد: )اتبعوا ما أنزل إليكم من ربكم ولا تتبعوا من دونه أولياء قليلاً ما تذكرون( . [الأعراف 3] .

[اى رسول خدا به كسانى كه قرآن را براى آنها تبليغ مىنمايى، بگو: پيروى كنيد از آنچه از سوى پروردگار شما بر شما نازل شده است، و از غير خداوند دوستانى كه كارهاى آنها در جهت نافرمانى خدا است اطاعت و پيروى نكنيد، (مقصود از أولياء اينجا گمراه كنندگان از شياطين جن و إنس هستند كه انسان را به كفر و معاصى وادار مىكنند) اين دوستان خيلى كم پند پذير هستند، بيشتر دين خدا را رها ميكنند و تابع غير خدا ميشوند] .

و همچنين خداوند عزوجل مىفرمايد: )وهذا كتاب أنزلناه مبارك فاتبعوه واتقوا لعلكم ترحمون(. [الأنعام 155] .

[و اين كتاب مبارك (قـرآن) را نازل كرديم، پس از آن پيروى كنيد و راه تقوى را در پيش گيريد تا رحمت خداوند شامل حال شما گردد] .

و همچنين مىفرمايد: )قد جاءكم من الله نور وكتاب مبين يهدي به الله من اتبع رضوانه سبل السلام ويخرجهم من الظلمات إلى النور بإذنه ويهديهم إلى صراط مستقيم( . [المائدة 16] .

[از طرف خداوند بسوى شما نور و روشنائى ـ يعنى محمد رسول الله e و كتابى آشكار ـ آمد، كسانيكه در پى خوشنودى خداوند هستند خداوند آنها را بوسيلهء اين كتاب به راه راست مىرساند، از تاريكى كفر به نور إيمان بيرون مىآورد و به راه راست هدايت و راهنمائى مىكند] .

و مىفرمايد: )إنَّ الذين كفروا بالذكر لما جاءهم وإنَّه لكتاب عزيز لا يأتيه الباطل من بين يديه ولا من خلفه تنـزيل من حكيم حميد( . [فصلت 41 ـ 42] .

[همانا مردمى كه به قرآن كفر ورزيدند (به حدى بخود بد كرده اند كه بدكارى شان در وصف نمىگنجد) و قرآن در حقيقت كتابى نيرومند و محفوظ است خدا از آن نگهدارى مىكند، كتابى است كه كلام خدا است، و نگهبان آن هم خداوند است . باطل از هيچ سو به آن راه ندارد، نه جلوتر از آن كتابى آمده كه آن را باطل كند، و نه بعد از آن كتابى ميآيد كه آن را باطل كند، خداى يكتا ضامن نگهدارى آن است، اين قرآن از سوى خدايى نازل شده است كه ستوده و با حكمت است، كسانى كه طالب عزت دنيا و آخرت هستند بايد عزت را در پيروى قرآن بجويند كه خدا آن را عزيز و محفوظ قرار داده است] .

و همچنين خـداوند متعال مىفرمايد: )وأوحي إلي هذا القرآن لأنذركم به ومن بلغ( . [الأنعام 19] . [خداوند اين قرآن را بسوى من وحى نمود تا بوسيلهء آن شما و همهء كسانى كه اين كتاب تا روز قيامت به آنها مىرسد بترسانم] .

و همچنين خداوند متعال مىفرمايد: )هذا بلاغ للناس ولينذروا به( . [ إبراهيم 52] .

[اين قرآن براى مردم تبليغ است تا بوسيلهء آن انذار شده و بترسند] . و آيات در اين معنا زياد است .

و أحاديث صحيح و ثابت از رسول الله e وارد شده كه به تمسك و چنگ زدن به قرآن و اعتصام و پيروى از آن أمر ميفرمايد، و دلالت مىكند كه هر كس به آن تمسك و چنگ بزند بر هدايت است، و هر كس آنرا ترك كند بر گمراهى است .

و از دلايل آن خطبهء حجة الوداع است كه رسول الله e چنين مىفرمايد: ((إنّى تارك فيكم ما لن تضلوا إن اعتصمتم به كتاب الله)) . [ مسلم].

من بين شما چيزى گذارنده ام كه اگر به آن اعتصام كرده و چنگ بزنيد و عمل كنيد هرگز گمراه نخواهيد شد، و آن كتاب خدا يعنى قرآن است .

و همچنين در صحيح إمام مسلم از زيد بن أرقم t روايت است كه رسول الله e فرمود: ((إنّى تارك فيكم الثَّقَلَين أولهما كتاب الله فيه الهُدى والنور فخذوا بكتاب الله وتمسكوا به)) .

من بين شما دو چيز سنگين و عظيم به أمانت گذارنده ام يكى كتاب خدا است، هدايت و پيروزى و نور در آن است، آنرا محكم بگيريد و به آن چنگ بزنيد .

پس مردم را بسوى كتاب خدا تحريك و تشويق نمود سپس فرمود: و أهل بيت را ميان شما مىگذارم، دربارهء أهل بيتم از خدا بترسيد، و آنرا دو بار تكرار كرد .

و در لفظ ديگر: قرآن ريسمان خدا است، كسيكه به آن تمسك ورزد و چنگ بزند او بر راه راست هدايت خـواهد بود، و كسيكه آنرا ترك كند بر گمراهى است .

إجماع علماء و مؤمنين أعم از صحابه و آنانيكه بعد از آنها آمده اند در مورد وجوب تمسك به كتاب خدا و حُكْم و قضاوت به آن همراه سنت رسول خدا e كافى است، و نيازى به آوردن دلائل در اين مورد و طولانى كردن مطلب نيست .

أصل دوم: از أصول سه گانه كه علماى إسلام بر آن اتفاق و إجماع دارند سنت صحيح رسول الله e است، و كسانيكه بعد از رسول الله e آمده اند به آن أصل و أساس إيمان آورده و آنرا حجت قرار داده اند و به أمت محمدى آموزش داده اند، و كتابهاى بسيارى در اين باره تأليف كرده اند، و آنرا در كتابهاى أصول فقه، و مصطلح حديث بيان كرده اند .

و دلايل در اينمورد بسيار زياد است بطوريكه نمىتوان آنها را در حصر و شمار آورد، بعضى از اين دلايل در كتاب خداوند، قرآن مجيد وارد شده اند و دستور به پيروى و اطاعت از رسول خدا e مىدهند و مورد خطاب اين دستورات أمت رسول خدا e در عصر او و كسانى كه بعد از او ميآيند، قرار مىگيرد .

زيرا او براى تمامى جهانيان فرستاده شده و آنها مأمورند تا روز قيامت تابع و پيرو او باشند، زيرا او e مفسر و بيان كننده قـرآن است، و مبهم آن با أقوال و كردار و تقريرات او بيان شده است .

و اگر سنت پيامبر e نبود مسلمانان تعداد ركعات نماز، چگونگى آن، و واجبات نماز را نمىدانستند، و تفصيل و شرح أحكام روزه، و زكات، و حج، و جهاد در راه خدا، و أمر به معروف و نهى از منكر را نمىدانستند، و شرح أحكام معاملات از خريد و فروش، و محرمات از حلال و حرام، و واجبات را در مورد عقوبت ها و مجازاتهاى شرعى نمىدانستند .

و از جمله آياتى كه در اين باره نازل شده آيهء سورهء آل عمران است كه خداوند متعال مىفرمايد: )وأطيعوا الله والرسول لعلكم ترحمون( . [آل عمران 132] . [از خدا و رسولش اطاعت كنيد تا مورد رحمت خداوند قرار گيريد] .

و آيهء سورهء نساء است كه مىفرمايد: )يا أيها الذين آمنوا أطيعوا الله وأطيعوا الرسول وأولى الأمر منكم فإن تنازعتم فى شيء فردوه إلى الله والرسـول إن كنتم تؤمنون بالله واليوم الآخر ذلك خير وأحسن تأويلاً( . [النساء 59] .

[اى مؤمنين، از خدا و رسول خدا و فرمانروايان مسلمان اطاعت و پيروى كنيد ـ از فرمانروايان اطاعت كنيد تا زمانيكه شما را به معصيت وادار نمىكنند ـ اگر در باره چيزى با هم اختلاف نموديد براى رفع اختلاف به كتاب خدا قرآن، و به پيغمبر خدا مراجعه كنيد، و بعد از رحلت ايشان به كتاب خـدا، و به سنت رسول الله مراجعه نمائيد تا حل اختلاف از كتاب و سنت پيغمبر بيابيد، اگر إيمان به خدا و روز قيامت داريد اين مراجعه به كتاب خدا و سنت پيغمبر براى شما از كشمكش بهتر است و سرانجام و عاقبت بهترى دارد] .

و همچنين در سورهء نساء باريتعالى مىفرمايد: )من يطع الرسول فقد أطاع الله ومن تولّى فما أرسلناك عليهم حفيظاً( . [النساء 80] . [كسيكه فرمان رسول الله e را اطاعت كند فرمان خدا را اطاعت كرده و كسيكه (از فرمان رسول الله e) روى گرداند، به او اعتناء نكن كه ما تو را حافظ و نگهبان ايشان قرار نداده ايم، بلكه تو مبلّغ رسالت هستى و بازگشتشان بسوى ما است] .

چگونه ممكن است طاعت او و بازگردانيدن آنچه مردم در آن اختلاف كرده اند به كتاب خدا و سنت رسول الله e باشد اگر احتجاج به سنت رسول الله e نشود؟ يا اينكه تمام سنت محفوظ نباشد؟ و بنابر اين قول باريتعالى بندگان خود را بر چيزى ارجاع داده كه وجود ندارد! و اين از باطل ترين و پوچ ترين دروغها است، و از بزرگترين كفرها به خدا و سوء ظن به اوست .

باريتعالى در سـورهء نمل مىفرمايد: )وأنزلنا إليك الذكر لتبين للناس ما نزّل إليهم ولعلهم يتفكرون( . [النحل 44] .

[قرآن را بر تو نازل كرديم تا آنچه را كه بر ايشان نازل شده واضحـ و آشكار بيان نمايى، (أهل كتاب را از حقيقت آنچه در آن اختلاف دارند آگاه سازى، و أمت را از إيمان صحيح بر خوردار گردانى، و توحيد، و حلال و حرام وارد در قرآن را به مردم بياموزى) وتا اينكه مردم تفكر و انديشه نمايند] .

و همچنين خداوند متعال در اين آيه مىفرمايد: )وما أنزلنا عليك الكتاب إلاَّ لتبين لهم الذي اختلفوا فيه وهـدى ورحمة لقوم يؤمنون( . [النحل 64] .

[و بر تو كتاب (قرآن) را نازل نكرديم مگر براى اينكه روشن سازى براى مردم آنچه را كه در بارهء آن اختلاف كردند و (براى اينكه قـرآن) راهنما و رحمت باشد براى مردميكه دلهايشان آماده ايمان است و إيمان مىآورند] .

پس چگونه خداوند بيان قرآن نازل شده را به رسـول الله e واگذار مىكند، اگر سنت وجود نداشته باشد، يا اينكه حجت و ثابت نباشد!

مثال اين آيهء سورهء نور مىباشد كه باريتعالى مىفرمايد: )قل أطيعوا الله وأطيعوا الرسول فإن تولوا فإنَّما عليه ما حمّل وعليكم ما حمّلتم وإن تطيعوه تهتدوا وما على الرسـول إلاَّ البلاغ المبين(. [النور 54] .

[اى رسول خدا بگو: از خدا و رسول خدا اطاعت كنيد، اگر به فرمان آنها پشت كرديد، و از دستورات روى گردانى نموديد، و راه نفاق را در پيش گرفتيد، و فرمان پيامبر خدا را اجراء نكرديد، بدانيد كه وظيفهء پيامـبر فقط تبليغ وحى و رسالت است، و او وظيفهء خود را انجام داد و رسالت خود را تبليغ نمود، و وظيفهء شما است كه از او اطاعت كنيد و در آن مخلص باشيد، اما شما عقب نشينى كرديد و وظيفهء خود را انجام نداديد، اگر از پيامبر e فرماندارى مىكرديد به راه راست مىرسيديد، وظيفهء پيامبر e فقط بيان واضح و آشكار است، اگر شما روى گردانى كنيد وى مسئول إيمان نياوردن شما نيست] .

و همچنين در همان سوره مىفرمايد: )وأقيموا الصـلاة وآتوا الزكاة وأطيعوا الرسول لعلكم ترحمون( . [النور 56] .

[و نماز را بر پا داريد، زيرا با نماز خواندن دلها راست و مستقيم مىشوند و انسان به راه راست هدايت مىشود، و زكات بدهيد، زيرا زكات باعث پاكى مال و پاكى دل از بخل مىشود، و از رسول خدا اطاعت كنيد، زيرا پيروى از حُكْم خدا و رضايت داشتن به حُكْم و اجراى شريعت خدا در تمام أمور كوچك و بزرگ لازم و ضرورى است، و راهى را كه پيغمبر در زندگى انتخاب كرد برويد تا مورد رحمت خدا قرار گيريد] .

و خداوند متعال در سورهء أعراف مىفرمايد: )قل يا أيها الناس إنّى رسول الله إليكم جميعاً الذى له ملك السموات والأرض لا إله إلاَّ هو يحيى ويميت فآمنوا بالله ورسوله النبى الأمى الذى يؤمن بالله وكلماته واتبعوه لعلكم تهتدون( . [الأعراف 158]. [بگو اى رسول خدا به جهانيان همه كه: اى مردم من فرستاده خدا بسوى شما هستم، فرستاده خدائى هستم كه مالكيت و حفاظت آسمانها و زمين از آنِ اوست، معبودى بحق جز او نيست، زنده مىكند و مىميراند، پس إيمان بياوريد بخداى يكتا و پيغمبرش پيامبر أمى كه إيمان دارد بخداى يكتا و به آنچه بر او نازل گرديد از كلمات و وحى خدا و به آنچه بر بقيهء پيغمبران نازل گرديد از كتابها و وحى خدا، از او پيروى كنيد تا براه راست برسيد، و رشد و سعادت خود را بدست آوريد] .

و در اين آيات دليل واضحى است كه هدايت و رحمت در إتباع و پيروى از رسول الله e مىباشد.

و اين چگونه ممكن است با عمل نكردن به سنت او؟ يا اينكه گفته شـود سنت او صحيح نيست! و يا گفته شود نمىتوان بر آن سنت اعتماد كرد! .

و باريتعالى در سورهء نور مىفرمايد: )فليحذر الذين يخالفون عن أمره أن تصيبهم فتنة أو يصيبهم عذاب أليم(. [النور 63].

[كسانيكه با أمر رسول خدا مخالفت مىكنند بايد بترسند از اينكه مبادا دچار فتنه و مصيبتى شوند، يا اينكه عذابى دردناك در دنيا يا آخرت به سبب نافرمانى به آنها برسد] .

و خداوند متعال در سورهء حشر مىفرمايد: )وما آتاكم الرسول فخذوه وما نهاكم عنه فانتهوا( . [الحشر 7] .

[(در اينجا يك قاعدهء مهم مقرر داشته و آن تبعيت رهبر مسلمين از نصوص شريعت) كه هر چه پيامبر به شما داد آنرا بگيريد، و هر چه پيامبر شما را از آن منع كرد از آن دور شويد] .

و آيات در اين موضوع و مطلب بسيار است و همهء آنها بر وجوب اطاعت رسول الله e و بر پيروى از آنچه او آورده دلالت مىكنند، چنانكه قبلاً دليل بر وجوب إتباع كتاب خدا و تمسك به آن طاعت و أوامر و نواهى ذكر كرديم، و اين دو أصل و أساس ملازم و وابسته به هم هستند و از هم جدا شدنى نيستند، هر كس يكى از آن دو را انـكار كند ماننـد اينكه ديگرى را انكار و دروغ دانسته، و اين به إجماع أهل علم و إيمان كفر و ضلالت و گمراهى و خروج از دايرهء إسلام مىباشد .

و أحاديث در وجوب اطاعت رسول خدا e و اتباع و پيروى از آنچه آورده و تحريم معصيت او بطور متواتر وارد شده است ؛ و آنهم در حق كسيكه در زمان او بوده و بعد از او تا روز قيامت خواهد آمد .

و از جمله اين أحاديث، حديثى است كه در صحيحين از أبىهريره t ثابت است كه پيامبر e فرمودند: ((من أطاعنى فقد أطاع الله ومن عصانى فقد عصى الله)) . [متفق عليه] .

كسيكه از من اطاعت كند مانند اينكه از خدا اطاعت كرده، و كسيكه از من نافرمانى كند مانند اينكه خدا را معصيت و نافرمانى كرده است .

و در صحيح بخارى نيز از أبـىهـريره روايت است كه رسـول الله e فرمودند: ((كل أمتى يدخلون الجنّة إلاَّ من أبى قيل يا رسول الله ومن يأبى قال: من أطاعنى دخل الجنة ومن عصانى فقد أبي)). [البخاري] .

همه أمت من داخل بهشت خواهند شد مگر كسيكه خود از دخول آن امتناع ورزد، گفته شد اى رسول الله چه كسى است كه از دخول آن امتناع مىورزد؟ فرمود: كسيكه از من اطاعت كند داخل بهشت خواهد شد، و كسيكه از من نافرمانى كند او همان كسى است كه خود از دخول آن امتناع ورزيده است .

و أحمد و أبوداود و حاكم با إسناد صحيح از مقدام بن معدى كرب از رسول الله e روايت مىكنند كه فرمودند: ((ألا إنّى أوتيت الكتاب ومثله معه، ألا يوشك رجل شبعان على أريكته يقول عليكم بهذا القرآن فما وجدتم فيه من حلال فأحلوه وما وجدتم من حرام فحرّموه)) . [أحمد، أبوداود، حاكم] .

همانا به من قرآن و مِثل و مانند آن قرآن([1])، داده شده است، همانا بزودى مردى سير خورده و تكيه زده بر متكا و بالشت خود كه بگويد: بر شماست كه فقط پيرو قـرآن باشيد، و هر چه در آن از حلال يافتيد پس آنرا حلال بدانيد، و آنچه در آن از حرام يافتيد آنرا حرام بدانيد([2]) .

و أبوداود و ابن ماجه با سند صحيح از ابن أبى رافع و او از پدرش روايت كرده كه رسول الله e فرمودند: ((لا ألفين أحدكم متكئاً على أريكته يأتيه الأمر من أمرى مما أمرتُ به او نهيتُ عنه فيقول لا ندري، ما وجدنا فى كتاب الله اتبعناه)) . [أبوداود وابن ماجه] . نبينم كه يكى از شما بر بالشت خود تكيه زده و أمرى از أوامرى كه من به آن أمر كرده ام و يا از آن نهى كرده ام بر او آيد و او گويد نمىدانم! فقط آنچه در كتاب خـدا پيدا كرديم قبول خواهيم كرد .

و از حسن بن جـابر روايت است كه گفت: شنيدم از مقدام ابن معدى كرب t كه مىگويد: ((حرّم رسول الله e يوم خيبر أشياء ثم قال يوشك أحدكم أن يكذبني وهو متكئ يحدِّث بحديثي فيقول بيننا وبينكم كتاب الله فما وجدنا فيه من حلال استحللناه، وما وجدنا فيه من حرام حرمناه، ألا إنَّ ما حرّم رسول الله مثل ما حرّم الله)). [ترمذى وابن ماجه وحاكم] .

رسول الله e روز غزوه خيبر چيزهائى را حرام كرده، سپس فرمود: پيدا مىشود يكى از شما كه مرا تكذيب كند در حاليكه بر بالشت خود تكيه زده و از سخنان من صحبت مىكند، سپس مىگويد: بين ما و شما كتاب خدا است، هر چه در آن حلال يافتيم، آنرا حلال مىدانيم، و آنچه در آن حرام يافتيم آنرا حرام مىدانيم، بدانيد كه همانا آنچه رسول الله e حـرام كرده مانند آن چيزى است كه خدايتعالى آنرا حرام فرموده است .

و أحاديثى بطور متواتر از رسول الله e ثابت است كه در خطبهء خـود وصيت مىفرمودند كه: حاضرين به غائبين ابلاغ كنند، و مىفرمودند: ممكن است ابلاغ شده اى برداشت بيشتر و دقت و توجه بهترى از شنونده داشته باشد .

و از آن أحـاديث متواتر: حديثى در صحيحين است كه رسول الله e در حجة الوداع در خطبهء خود در روز عرفه و روز عيد قربان براى مردم چنين فرمودند: أفراد حاضر به أفراد غائب برسانند زيرا ممكن است كسيكه به او ابلاغ شود دقت و توجه بهترى از شنونده داشته باشد .

پس اگر سنت او بر شنوندگان و ابلاغ شدگان حجت نبود، و اگر سنت او تا روز قيامـت باقى نمىماند، به آنها دستور تبليغ داده نمىشد .

پس معلوم مىشود كه دليل بودن و حجت بودن سنت او همچنان پا بر جا است، بر شنونده اى كه از زبان رسول الله e شنيده، و بر كسيكه براى او با أسانيد صحيحه نقل شده است .

و أصحاب و ياران پيامبر e سنت قولى و فعلى او را حفظ كرده اند و همچنين تابعين، سپس تابعين آنرا ابلاغ كرده اند به نسل بعدى خود، و همچنين علماء و دانشمندان ثقه كه گفتار آنان مورد اعتماد مىباشد نسل بعد از نسل، و قرن بعد از قرن نقل كرده اند .

و آنرا در كتابهاى خود جمع آورى و بيان كرده اند و صحيح و ضعيف آنرا بيان كرده اند .

و براى شناخت صحيح و ضعيف قوانين و ضوابط معيـنى بين خود قرار داده اند تا بوسيلهء اين قوانين صحيح و ضعيف أحاديث شناخته شوند .

و علماء و دانشمندان، كتابهاى سنت أعم از صحيح بخارى و مسلم و كتابهاى ديگر را بخوبى و بطور كامل حفظ كرده اند، همچنانكه خداوند كتاب خودش (قرآن) را طبق وعده اش از بازيچه قرار گرفتن، و الحاد، و كفر كافران، و تحريف و تغيير ياوه گويان حفظ نموده است، چنانكه مىفرمايد: )إنّا نحن نزلنا الذكر وإنّا له لحافظون(. [الحجر 9] . [ما قرآن را نازل كرديم و ما حافظ و نگهدارندهء آن هستيم] .

و جاى هيچ شك و ترديدى نيست كه سنت رسول الله e وحى نازل شده است و خـداوند آنرا حفظ فرموده چنانكه كتاب خود قرآن را حفظ فرموده، و باريتعالى براى آن سنت علمائى نقّاد و جداكنندهء خوب از بد بر انگيخته كه تحريف و تغيير و تبديل باطل انديشان و ياوه گويان، تعبير و تفسير جـاهلان را از آن دور مىكنند و هر آنچه را كه دروغگويان نادانان و ملحدان به آن چسيانيده اند دور مىكنند، زيـرا باريتعالى آنرا تفسيرى براى قرآن كتاب خود و بيان آنچه مبهم و مشكل است از احكام قرار داده، و ضمن آن احكام ديگرى است كه نص آن در قرآن وارد نشده، مانند تفصيل و شرح احكام دوران شيرخوارگى بچـه ها و بعضى از احكام ميراث، و تحريم جمع بين زن و عمهء او و بين زن و خـالهء او و غير از اين از احكام كه در سنت صحيح رسول الله e وارد شده و در قرآن از آن ذكرى نيست .

ذكر بعضى از آنچه از صحابه و تابعين و أهل علم و دانش در تعظيم سنت رسول الله e و وجوب عمل به آن وارد شده در صحيحين از أبو هريره t روايت است كه گفت وقتى رسول الله e دنيا را وداع گفتند بعضى از عرب كافر شدند، أبوبكر t گفت: به خدا قسم كه جنگ خواهم كرد با كسيكه بين نماز و زكات فرق گذارد، پس عمر بن الخطاب t به او گفت: چگونه با آنان جنگ مىكنى در حاليكه رسـول الله e فرمودند: ((أمرت أن أقاتل الناس حتى يقولوا لا إله إلاَّ الله فإذا قالوها عصموا منّى دماءهم وأموالهم إلاَّ بحقها)) . [متفق عليه] .

مأمور شده ام با مردم بجنگم تا اينكه بگويند: لا إله إلاَّ الله: معبود بحقى بجز خداى يكتا نيست، پس اگر آنرا گفتند خون، و جان، و أموال آنها، بجز به حق آن([3]) از من حفظ مىشود .

و أبوبكر صديق t گفت آيا زكات از حق آن نيست؟ بـه خدا قسم اگر گردنبند شترى كه به رسول الله e مىدادند از من منع كنند به خاطر منع آن، با آنان جنگ خواهم كرد، عمر t گفت در نتيجه دانستم كه خداوند سينه و قلب أبوبكر را براى جنگ روشن كرده و دانستم كه او بر حق است .

و صحابه y رأى و مشورت أبوبكر t براى قتال أهل ردت را قبول كردند و با او به جنگ پرداختند تا اينكه آنان را به إسلام برگردانند، و كسيكه بر آن اصرار كرد او را كشتند .

و اين قصه براى تعظيم و بزرگداشت سنت رسول الله e و وجوب عمل به آن واضح ترين دليل است .

مادر بزرگى بسوى أبوبكر آمد و از ميراث خود سـؤال كرد، أبوبكر t به او جواب داد كه در كتاب خدا حقى براى تو در اين باره وارد نشده، و نمىدانم كه رسول الله e در اين مسأله قضاوتى كرده باشد، و از مردم سؤال خواهم كرد، سپس از صحابه y سـؤال كرد و بعضى از آنها شهادت دادند كه رسول اكرم e مادر بزرگ را سهم يك ششم داده، پس أبوبكر t به آن قول قضاوت كرد.

عمر t عاملان خود را وصيت ميكرد كه بين مردم با كتاب خدا قضاوت و حكم كنند، و اگر در كتاب خدا آن حكم را نيافتند به سنت رسول الله e رجوع كنند، و وقتى در بارهء سقط جنين كه در شكم مادر مرده است به سبب تعدى و ظلم به او اشكال پيدا كرد از صحـابه y سؤال كرد، پس محمد بن مسلمه و المغيرة بـن شعبه رضى الله عنهما نزد او شهادت دادند كه رسول الله e در بارهء اين به آزاد كردن كنيزى و يا برده اى قضاوت كرده، پس عمر t به آن حكم قضاوت كرد .

و وقتى عثمان t حكم عزادارى زنى كه شوهرش فوت كرده را نمىدانست كجا بايد عزادار باشد فريعة دختر مالك بن سنان خواهر أبو سعيد الخدرى رضى الله عنهما به او خبر داد كه رسول الله e به او أمر فرمودند بعد از وفات شوهرش در خانه اش عزادارى كند تا اينكه حداد و عزاى او تمام گردد پس عثمان t به همان حكم قضاوت كرد .

و همچنين در اجراى حد و عقوبت و مجازات و شلاق زدن بر شراب خوارى وليد بن عقبه به سنت پيامبر e قضاوت كرد .

و وقتى به على t خبر رسيد كه عثمان t از حج تمتع منع مىكند، على t حج تمتع انجام داد ـ يعنى به حج و عمره با هم لبيك گفت ـ و فرمود: سنت رسول الله e را به خاطر قول و سخن يك نفر ترك نمىكنم .

و وقتى بعضى از مـردم بر عبدالله بن عباس رضى الله عنهما در مورد حج تـمتع اعتراض كردند و گفتند أبوبكر و عمر به حج إفراد تشويق كرده و آنرا مقدم مىدانستند عبدالله بن عباس رضى الله عنهما گفت مىترسم كه سنگهائى از آسمان بر شما پرتاب شود، مىگويم رسول الله e چنين فرمودند، و شما مىگوئيد أبوبكر و عمر رضى الله عنهما چنين گفتند!

پس كسى كه به خاطر قول أبوبكر و عمر با سنت مخالفت نمايد بيم آن مىرود كه دچار عذاب شـود، پس حال كسانيكه به خاطر قول غير أبوبكر و عمر رضى الله عنهما مجرد به رأى و اجتهاد خود با سنت مخالفت مىكنند چه خواهد شد؟

و وقتى بعضى از مردم با عبدالله بن عمر بن الخطاب رضى الله عنهما در مورد بعضى از سنتها اختلاف كردند، عبدالله t گفت: آيا ما مأموريم كه تابع عمر باشيم؟

و وقتى مردى به عمران بن حصين رضى الله عنهما گفت: ما را از كتاب خدا قرآن سخن بگو، و او داشت سخن از سنت و حديث رسول الله e مىآورد عصبانى شد و گفت: سنت بيان كننده و تفسير كننده كتاب خـداسـت، اگر سنت نبود نمىدانستيم كه نماز ظهر چهار ركعت است و مغرب سه ركعت است، و صبح دو ركعت است، و تفصيل و شـرح احكام زكات و غير از اينها كه در سنت است نمىدانستيم .

و أخبار بسيارى از صحابه y در تعظيم شأن سنت و وجوب عمل به آن و تحذير از مخالفت به آن وارد شده است .

و همچنين عبدالله بن عمر رضى الله عنهما وقتى روايت كردند كه رسول الله e فرمودند: ((لا تمنعوا إماء الله مساجد الله)). [متفق عليه]. كنيزان خدا([4]) را از رفتن به مساجد منع مكنيد .

بعضى از پسران او گفتند به خدا قسم كه آنان را منع مىكنيم، پس بر آنها عصبانى شـد و به آنان بدى گفت، و گفت: مىگويم رسول الله e فرمودند و مىگوئيد به خدا قسم آنان را منع مىكنيم!

و وقتى عبدالله بن المغفل المزنى t (و او از صحابهء رسول الله e مىباشد) ديد يكى از نزديكانش سنگريزه را بر يكديگر پرتاب مىكنند از آن عمل منع كرد و به او گفت رسول الله e از پرتاب كردن سنگريزه و ريگ نهى فرمودند و فرمودند: اين سنگريزه ها چيزى را صيد نمىكند، و دشمنى را شكست نميدهد، و او را باز نمىدارد، وليكن دندانى را مىشكند، و چشمى را بيرون مىآورد و كور مىكند، سپس او را در وقت ديگرى ديد كه همان كار را انجام مى دهد، گفت به خدا قسم كه تا أبد با تو سخن نمىگويم، از رسول الله e تو را با خبر مىكنم كه از آن نهى فرمودند سپس دوباره آنرا انجام مىدهى؟

و إمام بيهقى در كتاب خود (سنن الكبرى) از أيوب السختيانى تابعى جليل روايت مىكند كه گفت: اگر سنت رسول را براى مردمى بسخـن و گفتار آوردى و او گفت ما را از اين واگذار و از قرآن سخن بگو بدان كه آن شخص گمراه است .

و إمام أوزاعى رحمت الله عليه گويد: سنت حكم كننده و شرح دهنده كتاب خدا است و مطلق هاى كتاب را مقيد مىكند و يا به احكامى كه در قرآن ذكر نشده مىپردازد .

چنانكه باريتعالى مىفرمايد: )وأنزلنا إليك الذكر لتبين للناس ما نزّل إليهم ولعلهم يتفكرون(([5]) . [النحل 44] .

و قبلاً گفتار رسول الله e را ذكر كرديم كه فرمودند: ((ألا إنّى أوتيت الكتاب ومثله معه)) . [راجع شود به ص 17] .

همانا به من قرآن و مانند آن داده شده است .

و إمام بيهقى از عامر الشعبى رحمت الله عليه روايت مىكند كه به بعضى از مـردم گفت: ((إنَّما هلكتم فى حين تركتم الآثار)) . [البيهقي] . براستى شما هلاك شديد و از بين رفتيد وقتى أثر و سنت صحيح رسول الله e را ترك كرديد .

و إمام بيهقى رحمه الله از إمام أوزاعى رحمت الله عليه روايت ميكند كه به بعضى از دوستان و ياران خود گفت: اگر از رسول اكرم e حديث و سنتى بتو رسيد مبادا به غير از آن سخن بگوئى زيرا رسول الله e ابلاغ كننده اى از جانب باريتعالى بود .

و إمام بيهقى از إمام سفيان بن سعيد الثورى رحمه الله روايت مىكند كه گفت: همانا همهء علم و دانش علم به سنت و آثار رسول الله e مىباشد .

و إمام مالك رحمت الله عليه به طرف قبر رسول الله e رو كرد و فـرمود: سخن و گفتار همهء ما قابل رد است مگر سخن و گفتار صاحب اين قبر كه قابل رد نيست([6]) .

و إمام أبوحنيفه رحمه الله گويد: اگر حـديث و سنتى از رسول الله e آمد آنرا بر سر و چشم مىگذاريم .

و إمام شافعى رحمه الله گويد: هرگاه از رسول الله e حديث صحيحى روايت كردم و آنرا نگرفتم و عمل نكردم شما را گواه مىدانم كه عقلم را از دست داده ام .

و همچنين مىگويد: اگر سخن و گفتارى گفتم و حديث رسول الله e بر خلاف گفتار من بود پس قول و گفتار مرا به ديوار بزنيد .

و إمام أحمد بن حنبل رحمه الله به بعضى از ياران خود گفت: مرا تقليد مكنيد، و إمام مالك را تقليد مكنيد، و إمام شافعى را تقليد مكنيد، و بگيريد از آنجائيكه ما آنرا گرفتيم، (يعنى از أحاديث پيامبر اكرم e) .

و همچنين مىگويد: تعجب كردم از أقوامى كه إسناد و صحت إسناد حديث رسول الله e را دانستند سپس مىروند و رأى سفيان را مىگيرند .

و باريتعالى مىفرمايد: )فليحذر الذين يخالفون عن أمره أن تصيبهم فتنة أو يصيبهم عذاب أليم(([7]) . [النور 63] .

سپس گفت: آيا مىدانى فتنه چيست، فتنه شـرك است، ممكن است اگر بعضى از گفتار رسول الله e را رد كرده قبول نكند در قلب او گمراهى افكنده شود و هلاك گردد .

و إمام بيهقى از مجاهد بن جبر تابعى جليل روايت مىكند در قول خداوند: )فإن تنازعتم فى شيء فردوه إلى الله والرسول( . [النساء 59] . [اگر در بارهء چيزى اختلاف نموديد براى رفع اختلاف به كتاب خدا و سنت رسول الله e مراجعه كنيد تا حل اختلاف از كتاب و سنت بيابيد] .

گفت: برگردانيدن بسوى خدا يعني: بسوى كتاب او، و برگردانيدن بسوى رسول يعنى: بسوى سنت اوست .

پس اگر در چيزى اختلاف كرديد آنرا بسوى خدا و رسول خدا برگردانيد .

و إمام بيهقى از محمد بن شهاب زهرى رحمه الله روايت مىكند كه گفت: كسانيكه از علماء و دانشمندان ما رفتند و فوت كردند مى گفتند اعتصام و پيروى از سنت رسول الله e نجات و پيروزى است .

و موفق الدين بن قدامه رحمه الله در كتاب خود: روضة الناظر در بيان أصول احكام چنين مىگويد: أصل و أساس دوم از دلايـل، سنت رسول الله e مىباشد و گفتار رسول الله e حجت است زيرا از دلايل معجزات بر صدق و راستى اوست، و باريتعالى به طاعت او و تحذير از مخالفت او أمر فرموده است .

و إمام ابن كثير رحمه الله در تفسير اين آيه گويد: )فليحذر الذين يخالفون عن أمره أن تصيبهم فتنة أو يصيبهم عذاب أليم(([8]) . يعني: از أوامر رسول الله e، آنهم طريقه و راه و روش و سنت و شريعت اوست، پس گفتار و كردار بنى آدم با گفتار و كردار رسول الله e مقايسه و مطابقت مىشود، و آنچه موافق آن بود قبول، و آنچه مخالف آن بود مردود و بر قائل و گوينده او برگردانيده مىشود، و آن هم هر كه خواهد باشد .

چنانكه بخـارى و مسلم در صحيح خـود و ديگران از رسول الله e روايت كرده اند كه رسـول الله e فرمودند: ((من عمل عملاً ليس عليه أمرنا فهو رد)) . [متفق عليه] .

هر كس عمل و كردارى انجام دهد كه راه و روش ما بر آن نيست آن عمل و كردار مردود و غير قابل قبول است .

پس بترسد و برحذر باشد كسيكه ظاهراً و باطناً مخالف شريعت رسول الله e باشد )أن تصيبهم فتنة( كه به آنان مصيبتى در قلبهاى شان از كفر و نفاق و بدعت بوجود آيد .

)أو يصيبهم عذاب أليم( يعنى در دنيا به كُشتن و يا مجازات و يا زندان و غير از اينها مبتلا شوند .

إمام أحمد بن حنبل از عبدالرزاق از معمر از همام ابن منبه روايت كند كه أبـوهريره گويد رسـول الله e فرمودند: ((مَثَلى ومَثَلُكم كمثل رجلٍ اسْتَوْقَدَ ناراً فلمّا أضاءتْ ما حولها جعل الفراشُ و هذِهِ الدوابُّ اللائى يقعْنَ فى النَّار يقَعْنَ فيها وجعلَ يحجُزُهُـنَّ ويغْلبْنَهُ فَيقْتَـحِمْنَ فيها قال فذلك مثلى ومثلكم أنا آخذُ بحجزكم عن النَّار هلمَّ عن النَّار فتغلبونى وتقتحمون فيها)) . [متفق عليه] .

مَثَلِ من و مَثَلِ شما مانند مردى است كه آتشى روشن كرده وقتى اطراف خـود را نورانى و روشن كرد و پروانه ها و حشرات كه اطراف آن مىگردند در آتش مىأفتند، آن مرد جلوگيرى مىكند و نمىگذارد كه پروانه ها و حشرات در آتش بيفتند ولى بر او غلبه كرده خود را در آتش مىأندازند، فرمود پس اين مَثَلِ من و شماست، من كمربند شما را گرفته از آتش دور مىكنم، و شما بر من غلبه كرده و هجوم مىكنيد و خود را در آتش مىأندازيد .

و إمام سيوطى رحمه الله در كتاب خود مفتاح الجنـة فى الاحتجاج بالسنة([9]) چنين گويد:

(بدانيد ـ خدا شما را رحمت كند ـ هر كس حجيت حديث رسول الله e قولى و فعلى با شروط معروف آن در أصول دين را انكار كند e كافر مىباشد و از دايرهء إسـلام خارج است و روز قيامت با يهود و نصارى و با فرقه ها و طائفه هاى گمراه و كافر محشور خواهد شد) .

و أخبار از صحابه و تابعين و كسانيكه بعد از ايشان آمده اند از علماء و دانشمندان در تعظيم سنت و وجوب عمل به آن و تحذير از مخالفت آن بسيار زياد وارد شده است .

و أميدوارم آنچه در اينجا ذكر كرديم از آيات و أحاديث و أخبار كافى و قانع كننده باشد براى كسيكه حق طلب است، و از باريتعالى براى خود و تمامى مسلمانان توفيق به آنچه خداوند رضايت آنرا دارد مسئلت دارم، و سلامت از أسباب خشم و غضب او، و اينكه تمامى ما را به راه مستقيم هدايت فرمايد زيرا او شنونده و نزديك است .

وصلى الله على عبده ورسوله نبينا محمد وعلى آله وأصحابه وأتباعه بإحسان .

عبدالعزيز بن عبدالله بن باز

مفتى عام عربستان سعودى و رئيس كبار علماءو رئيس دايرهء بحثهاى علمى وفتوى شرعي



([1]) يعنى حديث رسول الله e .

([2]) يعنى حديث و سنت پيامبر e را قبول نكنيد .

([3]) يعنى بجز اينكه كارهائى انجام دهند و آن كار موجب شود با آنها بجنگ بپردازم .

([4]) يعنى زنان مسلمان .

([5]) در تفسير آن راجع شود به ص 12 همين كتاب .

([6]) يعنى قول صحيح او واجب القبول است .

([7]) در تفسير آن راجع شود به ص 15 همين كتاب .

([8]) سورهء النور آيهء 63، تفسير آن در ص 15 گذشت .

([9]) كليد بهشت در احتجاج به سنت رسول الله e .